وبلاگ
اقامت ، بیماری و ماموریت جدید
آقای مجتهدی سرانجام پس از بیست سال خانه بدوشی به امر ائمه معصومین (علیهمالسلام) به قم مشرف میشوند و در منزل وقفی بسیار محقر و سادهای ساكن میگردند كه مدتی هم حاج فخر تهرانی در یكی از اتاقهای آن خانه ساكن میشوند.ایشان حتی در قم هم كه مأمور به اقامت میشوند از خود خانهای نداشتند و عمری را خانه بدوش و آواره سپری نموده و در این رابطه میفرمودند:
سالها گریه كردیم تا خودمان را از ما گرفتند.
آقای مجتهدی میگفتند:
حضرت فرمودهاند كه دیگر شما را از سفر معاف كردهایم و باید هجده سال روی تخت بنشینید.
ایشان هم طبق دستور حضرت در این مدت در لباس بیماری به سر میبردند ولی همچون قبل به انجام دستورات و فرمایشات حضرات معصومین (علیهمالسلام) مشغول بوده و انجام امور را به افراد خاصی كه توفیق همنشینی با ایشان نصیبشان شده بود واگذار میكردند. اگر چه در بعضی مواقع، ایشان با نیروی معنوی از لباس بیماری خارج شده و دستورات حضرت را شخصاً اجرا مینمودند.
گاهی از اوقات ناگهان بدون هیچ مقدمهای حال آقای مجتهدی دگرگون میشد و میفرمودند:
باید به بیمارستان برویم تا عدهای از دوستان حضرت كه در آنجا بستری هستند مرخص شوند.
ایشان به بیمارستان میرفتند و بیماری اشخاص را به خود میگرفتند تا آنها سالم شوند و مرخص گردند.ایشان در طول حیات طیبه خویش بیش از پنجاه و سه مرتبه به اتاق عمل رفتند و هر بار بدون اینكه ایشان را بیهوش كنند تحت عمل جراحی قرار میگرفتند.
آیت الله سیدعبدالكریم كشمیری در این رابطه گفتند:
آقای مجتهدی میفرمودند:
هر گاه مرا به اتاق عمل میبردند و پزشكان بیهوشی میخواستند مرا بیهوش كنند اجازه نمی دادم و سه مرتبه ذكر شریف نادعلی را میخواندم و خود را بیهوش میكردم.
آقای مجتهدی در سالهای آخر عمر شریف و پربركتشان از قم به مشهد مقدس عزیمت كرده و در جوار ملكوتی حضرت رضا (علیهالسلام) ساكن میگردند.
ایشان هنگام عزیمت به شخصی از دوستان میفرمایند: