جاذبه ورزش به حدي است كه فكرجداشدن از آن به امري محال تبديل شده است. وسوسه خدمت در ورزش به هر قيمتي، ساليان است كه دامن گيرورزش كشور شده است.مديران سياسي وصنعتي سابق كشور ومدعيان دلسوزنجات امروز ورزش كشور، بعد ازاتمام ماموريت خود در سازمان تربيت بدني وبراي تكميل اداي دين خود به ورزش درتلاشي بي وقفه به فكرفتح قله اي از قلل مرتفع ورزش به نام كميته ملي المپيك مي افتند، كه گويا تمام آمال آنها در گرو تصاحب آن است .
چند صباحي است دلسوزان ورزش كشورقبل از اتمام مسئوليت خود درسازمان ورزش ،بلافاصله جهت تصاحب كرسي رياست كميته ملي المپيك به هر قيمتي اقدام مي كنند.اين مسئوليت آنقدر جذابيت دارد كه مسئولين وقت سازمان تربيت بدني تمام هم وغم خود را درچهار سال مديريتشان بر ورزش كشور صرف كشف استعدادهاي نابي بكنند كه با شكوفايي وپرورش اين استعدادهاي ناب آنان را براي تصدي رياست فدراسيون ها آماده نمايند.
روساي انتصابي فدراسيون ها درقبال اين لطف بزرگ خود را موظف مي دانند ،مقدمات رياست سازمان تربيت بدني بركميته ملي المپيك را فراهم كنند تا رياست كميته ملي المپيك در سايه استعدادهاي دست پرورده خود، چهار سال ديگر برمسند كرسي رياست كميته ملي المپيك تكيه بزند .
رسيدن رئيس سازمان تربيت بدني به كرسي كميته ملي المپيك ، بدون داشتن روساي انتصابي فدراسيون ها هرگز محقق نخواهد شد وروساي سازمان تربيت بدني وقت به اين مهم به خوبي واقف هستند كه بايد افرادي براي رياست فدراسيون ها انتصاب كنند، كه هنگام تشكيل مجمع كميته ملي المپيك براي انتصاب رئيس كميته ملي المپيك به وي وفادار واز گلدان ها ي اخذ راي نام فرد ديگري براي تصاحب كرسي رياست كميته ملي المپيك بيرون نيايد.