وبلاگ
لزوم تخصص برای مدیران ورزشی
متاسفانه مشکلات مدیریت در ورزش ،نه تنها در استانها بلکه مجموعه کشور فراوان است وهمین عدم مدیریت بویژه در استانها باعث رکود و در جا زدن ورزش شده است .از همین رو مطالبی را جهت ارتقا مدیران ورزشی خدمت خوانندگان عزیز ارائه میدهم.
لزوم تخصص براي مديران ورزشي
آيا سازمانهاي ورزشي مانند سازمانهاي تخصصي ديگر همچون سازمان نظام پزشكي و سازمان نظام مهندسي، نيازمند مديران متخصص وكاربلد آن رشته هستند يا خير؟
طرفداران ورود مديران غيرورزشي به ورزش ـ كه خود عموما غيرورزشي هستند ـ بر اين باورند كه مديران سازمانهاي ورزشي اعم ازفدراسيونها و هيأتهاي ورزشي و ادارات كل و كميته ملي المپيك و سازمان ورزش،الزاما نبايد متخصص ورزشي باشند و مخالفان نظريه ورود مديران غيرورزشي بر سازمانهاي ورزشي كه بيشترشان از متخصصان و تحصيلكردگان دانشگاهي علوم ورزشي و پيشكسوتان وكارشناسان و مربيان ورزشي هستند، مديريت ورزشي را وظيفه خويش و بدنه اصلي ورزش ميدانند.
پاسخ به اين پرسش چندان دشوار نيست،چراكه هيچگاه مديران و رؤساي سازمانهاي تخصصي همچون نظام پزشكي و نظام مهندسي غير از جامعه پزشكان و مهندسان برگزيده نشدهاند و زيردستان و اعضاي اين جوامع،مديران غيرمتخصص را نميپذيرند و در صورت معرفي مديران غيرمتخصص، اعتراض ميكنند،در حالي كه سازمانهاي ورزشي، مديران غيرمتخصص بسياري را در خود ديدهاند.
دليل پذيرش مديران غيرمتخصص به دو عامل فرهنگي بازميگردد؛ نخست اينكه فرهنگ ما از گذشته به اين صورت قرار داده شده كه«مرغ همسايه غاز است» و شخصي كه از بيرون ورزش ميآيد و ديكته ننوشته و غلط دارد،منجي است.
دوم، اختلافات عميقي است كه بين جامعه ورزشي وجود دارد و خانواده ورزش را دچار اختلافات و نفرتهايي ميكند كه هيچ يك ديگري را تحمل نميكنند، در نتيجه نياز به فردي بيرون از ورزش و بدون تخصص احساس و به اين ترتيب، مدير غيرمتخصصي برگزيده ميشود و به اينگونه، مجموعه و بستهاي از تصميمات و گفتار آزمون و خطايي وارد ميشود و پس از ده تا پانزده سال بار ديگر سرخط قرار ميگيريم.
شايد بتوان دليل ديگري نيز براي ورود مديران غيرمتخصص بر رأس فدراسيونها و هيأتهاي ورزشي و سازمان ورزش و كميته ملي المپيك آورد و آن هم نبود متخصصان تحصيلكرده مديريتي در ورزش باشد كه البته در سالهاي گذشته تا حدودي اين معضل برطرف شده و هر رشته ورزشي دستكم از كمترين تحصيلكردگان متخصص برخوردار است كه البته به دليل نبود مديران متخصص بالاتر، اين تحصيلكردگان متخصص ناشناخته هستند.
اما دليل ديگري كه براي اثبات نظريه متخصص بودن مديران ورزشي وجود دارد، اين است كه اگر بپذيريم مديران غيرورزشي ميتوانند بر سازمانهاي ورزشي مديريت كنند، چرا اين مديران غيرمتخصص در دوران مديريت برسازمانهاي ورزشي، به دنبال گرفتن مدارك مربيگري، داوري، كمربندهاي رزمي و حتي تحصيلات ورزشي در دورههاي گوناگون هستند؟ حال اگر مديران غيرورزشي، توانايي اداره سازمانهاي ورزشي را دارند، چرا به دنبال مدارك تخصصي و متخصص نشان دادن خويش هستند؟ اين تناقض تنها دليل اهميت تخصصي بودن مديريت در ورزش نيست.
نگارنده به ياد دارد كه رئيس اسبق سازمان ورزش با مدرك و تحصيلات مهندسي، اقدام به انتشار مقالات آمادگي جسماني وآموزش آن به مديران غيرمتخصص فدراسيونهاي ورزشي ميكرد و به آنان توصيه كرده بود كه همه بايد كتاب آبي رنگ آمادگي جسمانياش را در فدراسيونهاي تحت امر خويش تدريس كنند!
برخي مديران غيرورزشي گمان ميكنند همچون هنرپيشههاي سينما هستند كه با حضور در نقشها و گريمهاي گوناگون در فدراسيونها و مسئوليتهاي گوناگون ورزشي به ايفاي نقش بپردازند. بايد گفت،هنرپيشگان موقعيت و رشد خود را در پذيرش نقشهاي متنوع و متضاد ميدانند، در حالي كه مديريت سازمانهاي ورزشي، نقش بازي كردن نيست! شايد بسياري از مديران غيرورزشي،حديث نبوي را نشنيده ميگيرند كه فرمود: «هر كس بداند براي كاري فرد شايستهتر ازاو هست و او همچنان مديريت را بپذيرد، به خدا و پيغمبرش خيانت كرده است».
تخصص و علم، لازمه مديريت ورزشي است،زيرا خداوند در قرآن كريم، سوره اسراء، آيه 36 ميفرمايد: «هرگز از چيزي كه به آن علم نداري، پيروي مكن». حال چگونه جامعه ورزش بايد از مدير غيرمتخصصي پيروي كند كه بدان علم ندارد و در نتيجه مشكلات بعدي پديد ميآيد؟
تملق، آفت هدايت ورزش است، نه لازمه آن
يكي از بازخوردهاي عدم تخصصگرايي درمديريت ورزشي، ترويج تملق و چاپلوسي است. برخي مديران غيرمتخصص براي پيشبرد اموربه دليل نبود مقبوليت و گرفتن تصميمات غيرمنطقي و غيرتخصصي، تصميمات خويش را ازراه برخي زيردستان چاپلوس پيش ميبرند و اين سلسله تا آخرين حلقه مديريتي ادامه مييابد.
در حالي كه مديران متخصص، نيازي به ترويج اين روحيات نميبينند، زيرا تصميمات و رفتار تخصصي و عقلايي داشته و توسط زيردستان مقبوليت يافته و انتقادات را وسيله گرفتن تصميمات درست و اصلاح امور ميدانند!
حضرت علي(ع) ميفرمايد: «تعريف و تمجيد ديگران بيش از حد شايستگي، تملق و چاپلوسي است».
چاپلوسشونده و چاپلوسكننده، هر دوحقيقت را قرباني ميكنند؛ مديراني كه براي جلب رضايت مقامات بالاتر، آمار كارهاي خود را در كميت و كيفيت بيش از آنچه هست بالا ميبرند، مسئولان ردهبالا را دربرنامهريزيها و قضاوتها به اشتباه مياندازند و ضربه جبرانناپذيري به حقوق مردم و جامعه ورزش وارد ميآورند.
نتايج ورزشي حاصل تلاش مديران
عدالت، لازمه مديريت ورزشي است و از سوي ديگر، نتايج ورزشي با انشاءالله و توكل به تنهايي به دست نميآيد، زيرا سه حرف «ت»لازم است؛ اول «تدبير»، دوم «تلاش» و سوم «توكل».
در ابعاد گستردهتر، بالاترين رقابتهاي ورزشي، المپيكها به شمار ميروند و آن را همچون جنگهاي دوران قديم ميدانند كه سپاهيان پس از به صف شدن در برابر هم، چند رزمنده قوي و قهرمان خويش را براي رويارويي با رزمندگان برگزيده دشمن انتخاب ميكردند و در حالي كه هزاران چشم منتظر پيروزي نمايندگان برگزيده خود هستند، نتيجه مبارزه اين برگزيدگان رزم، سبب تضعيف يا تقويت روحيه هر سپاه است!
اين نگرش، باعث شده اهميت مديران ورزشي در هر كشوري، بسيار برجسته باشد، زيرا نتايج ورزشي هر كشور، رابطه مستقيمي با عملكرد و تلاش مديران بخش ورزشي دارد. از اين روي عدالت و تلاش، لازمه موفقيت مديران متخصص ورزشي است، هرچند شرط كافي نيست.
مدیر سایت : سید منصور علوی
2 نظر در “لزوم تخصص برای مدیران ورزشی”
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با سلام
حرف خوب و کاملی زدین
من میخوام راجب همین موضوع بیشتر تحقیق کنم امکان داره به من کمک کنین
دنبال چندتا مطلب و مقاله راجب همبن موضوع هستم
ممنون میشم اگه کمکم کنین
به نام خدا
باسلام
دوست محترم
لطفا راهنمایی بفرمایید تا اگر چنین چیزی پیدا شد چطوری وچگونه خدمت شما دوست گرامی ارسال گردد؟
چون ایمیل ونام شما واقعی نبود.
البته صرفا جهت اطلاع بود…!!!!!!