وبلاگ
نشان از بی نشانها(درمحضر عرشیان)زندگی نامه علی حسین رجبی
لطفا با وضو وارد شوید: صحبت از قطعه ای بهشتی است
جامعه ورزشی خصوصا تنیس روی میز کشور وحتی جهان ورزش باید به داشتن این ملکوتیان بی نظیر برخود ببالد.
اساسا نام علی حسین رجبی به ورزش ارزشها داده ونام ورزش را برجسته و مقدس می نماید.
هرجا نامی از علی حسین رجبی به میان می آید به همراه آن صبر و بردباری و بزرگ منشی و آقایی و ارزش وپهلوانی در ذهن ها تداعی می شود.
علی حسین رجبی نماینده ارزش ها در ورزش وصبوری در مقابل سختی ها بود.
قلم وبیان عاجزند از ادای حقیقت مطلب در باره این بی نام و نشانی که نشان در آسمان ها و عرشیان دارد.
اینجانب یقین دارم این اسوه اخلاق و بردباری و قهرمانی در آسمان ها شناخته تر از زمین است ودقیقا برای همین بود که آسمانیان دست نیاز به سوی او کشیدند و این عاشق زجر کشیده این بار بدون درنگ ندای ارجعی حضرت دوست را لبیک گفت.
روحش شاد و یادش همواره گرامی باد.
مدیر سایت:سید منصور علوی
بسم الله الرحمن الرحیم
میان سجده ی سبز سحر گاهان
اگربر خاطرت رد شد خیال من دعایم کن .
آدمک
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
دسته خطی که تورا عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا تماشاست بخند
آن((خدائی))که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
نوشته شده توسط علی حسین رجبی در سه شنبه چهارم اسفند 1388 ساعت 1:51
زندگی نامه بنیانگذارورزش پیوند اعضاء قهرمان همیشه زنده علی حسین رجبی
16مرداد1353در یک خانواده مذهبی در محله قدیمی جوادیه تهران به دنیا آمدم.نام پدرم ذات اله که نامم را علی حسین گذاشت،که در حال حاضر در استان مازندران ساکن شهرستان قائم شهر می باشم. پدرم در اداره پست و تلگراف و تلفن تهران استخدام شد وبه همین دلیل از مازندران به تهران نقل مکان کردیم.5/1ساله بودم که پدرم به اداره پست منطقه آلاشت مازندران منتقل شد.2ساله بودم که در اثر سرماخوردگی شدید دچار ناراحتی کلیه شدم.
خانواده ام پس از مراجعه به پزشک متوجه شدند که دچار سندرم نفروتیک کلیه شدم.در2سالگی مجددا به شهرستان قائم شهر نقل مکان کردیم.15 سال ناراحتی کلیه داشتم که روی هم رفته 4تا5سال ازبهترین روزهای کودکی ونوجوانی ام را که می باید با همسن هایم بازی میکردم و به مدرسه میرفتم را در بیمارستانهای متعدد مازندران و تهران بستری شدم،که از آن جمله می توان:1-بیمارستان15خرداد(به آور)2- کودکان مفید3- دکترحسن اهری4- بوعلی (ساری)5- ولی عصر( قائم شهر)6- امام خمینی7- هاشمی نژاد8- خاتم الانبیاء9- لبافی نژاد10- ساسان11- پاستورنو12-
عرفان13- امام خمینی ساری14- امام حسین15- سیناو(2بیمارستان در ژاپن و فرانسه).
درطول15سال ناراحتی کلیه ام3بارنمونه برداری باز از کلیه هایم به عمل آمد.پس از15سال ناراحتی کلیه در سن17 سالگی ودر اوج دوران نوجوانی و جوانی بهترین دوران طلایی زندگیم هر2کلیه هایم از کار افتاد و در روز 13 نوروزسال1370 اولین دیالیزم را در بیمارستان خاتم الانبیاءتهران انجام دادم.2سال دیالیز سخت و طاقت فرسا نمودم که بدترین روزهای زندگیم بود.بخاطر نداشتن نوبت دیالیز در شهرستان قائم شهر،مجبور بودیم یک سال را هفته ای3بار مسیر طولانی250 کیلومتری قائم شهر-تهران را به سمت بیمارستان هاشمی نژاد مرکز دیالیز ایران را فقط برای4ساعت دیالیز طی نمایم.چندبار هم که در جاده از فرط خستگی زیاد تصادف کردیم و چند باری را هم در برف و مه شدید جاده گدوک گیر کردیم و با ساعتها تاخیر به دیالیز رسیدم که باعث نگرانی شدیدخانواده ام میشد.
(درتمام دوران بیماریم درسهایم را می خواندم آن هم با نمرات عالی دوران دبستان درمدرسه مهدیه-راهنمایی در مدرسه چمران و دبیرستان را در شهید مطهری قائم شهر تحصیلکردم.)پس از2سال دیالیز درد آور در سن19 سالگی تحت عمل جراحی پیوند کلیه دربیمارستان لبافی نژاد تهران قرار گرفتم.پس از8سال کلیه پیوندیم در سن27 سالگی دربهمن ماه1379از کار افتاد که در همان ماه مجددا برای دفعه دوم دیالیزم هفته ای 3بار در بیمارستانهای ساسان و پاستورنو تهران شروع کردم.در آذرماه 1384 توانستم برای بار دوم پیوند کلیه بزنم.یک هفته اول عمل پیوند با موفقیت پیش رفت،اما متاسفانه ناگهان کلیه پیوندی دومم کاملا1ماه ازکار افتاد وتمام پزشکان وخانوادهام ناامید گشتند تا جائیکه قرار شد کلیه پیوند دومم را برای اینکه دچار عفونت نشود از بدنم خارج کنند.یک ماه را هفته ای3بار دیالیز و هفته ای3بارپلاسما فریزکه خانواده ام با هزینه سنگین از هلال احمر تهیه میکردند میشدم.تا جائیکه ایمنی بدنم به زیر500 وکراتیین کلیه به19 رسیده بود.اما با دعای خیر خانواده ام و دوستان و همکاران عزیزو مهربانم و توکل به خدای متعال در روز عید قربان و موقع اذان مغرب و عشاء ناگهان کلیه ام پس از یک ماه کار نکردن شروع به کار کرد.در آن لحظه از خوشحالی انگار تمام
دنیا را به من داده بودند مجددا زندگی عادی خود را شروع کردم.
همچنین در دی ماه سال1388 تا مهرماه سال1389 در طی 9ماه دچارمشکل شدید:کبد ،کلیه،ریه وقلبی و پاره شدن 3بار شریان فیستول بازوی چپم که روی هم رفته 8بار بستری شدم و5 بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم و سه بار هم به حالت کما رفتم ودر بخشهای ویژه آی سی یو و سی سیو بستری شدم.درپی پاره شدن شریان دستم عملها با موفقیت انجام نشد که باعث3بار خونریزی شدید بعداز
جراحی شدم.لذا از ضعف زیاد در طی این دوران 15 کیلو وزن کم کردم و هموگلوبین خونم به5/5 رسیده بود. که خوشبختانه پس از11ماه حالم روبه بهبودی رفت.
اینجانب درطی این35 سال که ناراحتی کلیه ودیگر بیماریها را داشتم حدودا:15 بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم.7سال دیالیز سخت و مشقت بار یکی به مدت5 سال ویکی به مدت2 سال.2 بارپیوند کلیه زدم.ودر حال حاضر روزی 19 عدد قرص مصرف میکنم.من توانستم با حمدو سپاس خداوند متعال و حمایتهای بی دریغ خانواده مهربانم و دوستان و آشنایان به افتخارات با ارزش جهانی و آسیایی وخاورمیانه و کشور را در تمام مراحل زندگی(تحصیلی و ورزش واجتماعی و هنری و کاریو…)را کسب نمایم.از جمله:
1-درسال1376 به عنوان تنها نماینده و ورزشکار پیوندی ج.ا.ایران در یازدهمین دوره بازیهای جهانی پیوند اعضاء1997 سیدنی-استرالیا بدون مربی و سرپرست ومترجم حتی یک پزشک در تاریخ ورزش پیوند اعضاءج.ا.ایران در رشته تنیس روی میز و دو و میدانی1500متر شرکت کردم.
2-درسال 1376 پایه گذاری ورزش پیوند اعضاء و بیماریهای خاص ج.ا.ایران وبه ثبت رساندن نام ورزش پیوند اعضا ءج.ا.ایران به عنوان 43 کشور عضو درWTGF فدراسیون بین المللی بازیهای جهانی پیوند اعضاء در وینچستر-انگلیس
3-حضورو شرکت در پنج دوره بازیهای جهانی پیوند اعضاء و دو دوره بازیهای خاورمیانه(1997سیدنی-استرالیا)(1999بوداپست-مجارستان)(2001کوبه-ژاپن)(2003نانسی-فرانسه)(2001کویت)(2007بانکوک-تایلند)(2007کویت)
4-درسال1374 کسب مقام سومی اولین دوره مسابقات تیر اندازی قهرمانی جوانان کشور و عضویت در تیم ملی جوانان ایران
5-به ثبت رساندن رشته تیراندازی با تفنگ و طپانچه بادی به عنوان یک رشته ورزشی در بین رشته های ورزش بازیهای جهانی برای ورزشکاران پیوندی در فدراسیون جهانی پیوند اعضاءWTGF
6-دربهمن ماه1379 کسب مقام سومی(مدال برنز)اولین دوره بازیهای خاورمیانه پیوند اعضاء2001کویت در رشته تنیس روی میز
7-درشهریور1386کسب مقام اول(طلا)در شانزدهمین دوره بازیهای جهانی پیوند اعضاء2007بانکوک-تایلند در رشته طپانچه بادی
8-درآبان ماه 1386کسب مقام دومی(مدال نقره)دومین دوره بازیهای خاورمیانه پیونداعضاء2007 کویت در رشته تنیس روی میز
9-دریافت مدرک مربیگری و داوری در بیش از 11 رشته مختلف ورزشی از فدراسیونهای ورزشی
10-موفق به کسب مدرک کارشناسی تربیت بدنی و علوم ورزشی
11-درسال 1374-1375-1376 کسب مقام اول مسابقات تیراندازی (تفنگ بادی)جوانان و بزرگسالان استان مازندران
12-درسال1374 کسب مقام اول مسابقات عکاسی آموزشگاههای شهرستان قائم شهر
13-درسال1375کسب مقام سوم مسابقات نقاشی کشور به میزبانی انجمن حمایت از بیماران کلیوی ایران
14-درسال1375کسب مقام سوم مسابقات تنیس روی میز آموزشگاههای شهرستان قائم شهر
15-کسب رکورد5000ضربه سر و2000 ضربه رو پایی با توپ والیبال و300ضربه با توپ تنیس خاکی بصورت ایستاده،نشسته و درازکش در سن جوانی
16-درسال1377 به عنوان اولین ورزشکار پیوندی ایران به مناسبت سالگرد تاسیس بنیاد اموربیماریهای خاص مسیر250 کیلومتری شهرستان قائم شهرتا مرقدمطهر امام خمینی(ره)برای زیارت رکاب زدم و مورد تقدیر مسوولین محترم کشوری قرار گرفتم.
17- درپایان سال1387 به عنوان قهرمان برتر رشته تیراندازی استان مازندران انتخاب شدم.
18- ازسال1377-1388 کسب مقام اول و دوم مسابقات تیراندازی و تنیس روی میز و بدمینتون قهرمانی کشور ویژه ورزشکاران پیوندی ایران و انتخابی تیم ملی پیوند اعضاءج.ا.ایران
19-درسال 1387 به عنوان 5 قهرمان برتر سال1387 در استان مازندران.
20-درسال1387 به عنوان15 قهرمان برتر سال1386 استان تهران از سوی سازمان صدا و سیما.
21-دریافت دهها لوح سپاس و تقدیرنامه از جانب مسوولین محترم کشوری و استانی.
علی حسین رجبی
بنیانگذارورزش پیونداعضاءو بیماریهای خاص ج.ا.ایران
قهرمان جهان و خاورمیانه
کارشناس تربیت بدنی و علوم ورزشی
علی حسین پس ازبازگشت از سوئد به علت عارضه ریوی در بیمارستان بستری و پس از 1 ماه تحمل صبورانه درد و رنج ، سرانجام در سحرگاه روز یکشنبه 16 مرداد 1390 در سی و هفتمین سالروز تولد و سومین سالگرد ازدواجش تولدی دوباره یافت و روح بلند و خستگی ناپذیرش به آسمان عروج کرد و فرشته ای به فرشتگان آسمان اضافه شد (روحش شاد وراهش پر رهرو باد)
چگونگی تشکیل و پایه گذاری اولیه ورزش پیوند اعضاء و بیماریهای خاص جمهوری اسلامی ایران
اردیبهشت ماه سال 1376 فرمهای مربوط به یازدهمین دوره بازیهای جهانی پیونداعضاء 1997سیدنی-استرالیا را از انجمن حمایت از بیماران کلیوی ایران دریافت نمودم.به متولیان مختلف ورزش از جمله سازمان تربیت بدنی ،کمیته ملی المپیک و…نامه هایی ارسال نمودم،مضمون بر اعزام تیم ورزشی پیوند اعضاء ج.ا. ایران برای اولین بار به بازیهای جهانی پیوند اعضاء.
بامراجعه به دفترآقای افشار زاده ریاست محترم وقت روابط بین الملل سازمان تربیت بدنی در همان روز اول با اینجانب درباره این موضوع همکاری و حمایت نمودند،و قول مساعد دادند. کارها،نامه ها،فاکسها از دفتر بازیهای غرب آسیا به سیدنی،استرالیا ومنچستر،انگلستان ارسال می شد.چون اولین دوره بازیهای غرب آسیا نزدیک و همزمان بود ودبیر کل وقت بازیهای غرب آسیا هم آقای افشار زاده انتخاب شدند.4ماه بطور مداوم ازاردیبهشت ماه 1376 تا مهر ماه 1376 پی گیر کار اعزام بودم،آنهم به تنهایی و در سن کم کارهایم را انجام دادم.
بخاطرنداشتن کارت پایان خدمت یک ماه و نیم دنبال کار معافیت پزشکی بودم.پس از گذاشتنسند خانه و000/000/10 ریال وثیقه به نیروی انتظامی ایران اجازه صدور گذرنامه ام رادادند.پس از دوماه توانستم پاسپورتم را دریافت کنم.مشکل 1000 دلار اقامت اینجانب در هتل سیدنی برایم بوجود آمدکه کشور میزبان (استرالیا)آنرا تقبل نمود.مشکل هزینه بلیط هواپیما برایم پیش آمد که کشور میزبان بلیط هواپیما را بطور رفت و برگشت از(سیدنی،بانکوک)(بانکوک،رم)را برایم ارسال نمودند،و بلیط رفت و برگشت ایران-رم راخانواده مهربانم تهیه کردند.مشکل ویزای استرالیا و ترانزیت ایتالیا برایم پیش آمدوآنهم با مداخله و فاکس ریاست بازیهای جهانی پیوند جناب آقای مارک کاکس به سفارت خود در ایران این مشکل را هم حل نمودند ودر فاکس نوشته بودند:ایشان بعنوان یک مهمان افتخاری شرکت کننده در این دوره از بازیها دعوت شده اند و هر طور که شده ایشان را به این دوره از بازیها اعزام نمایید.
پس از 4 ماه پیگیری مداوم و زحمتهای بی دریغ آقای افشارزاده دبیر کل محترم کمیته ملی المپیک و سر کار خانم اسدی و خانواده مهربانم بامشکلات فراوانی که یکی پس از دیگری جلوی پایم قرار میگرفت ،بالاخره در روز پنجشنبه3/7/76ساعت6 صبح به تنهایی برای شرکت در یازدهمین دوره بازیهای جهانی پیوند1997 بسمت سیدنی، استرالیا پرواز کردم.پس از 4ساعت به فرودگاه لئوناردو داوینچی رم، رسیدم.پس از 8 ساعت ماندن در فرودگاه رم سوار هواپیماشدم بعداز11 ساعت پرواز به فرودگاه بانکوک ،تایلند رسیدم که 4 ساعت در آنجا توقف داشتیم،و بالاخره بعد از یک پرواز10 ساعته دیگر به کشوراسترالیا رسیدم.در فرودگاه با یک پلاکارت به نام جمهوری اسلامی ایران که از قبل تدارک دیده شده بود به استقبالم آمدند ومرا تا هتل همراهی کردند.
15روز در سیدنی بودم.2000ورزشکارپیوندی از53 کشور جهان در11 رشته ورزشی در یازدهمین دوره بازیهای جهانی شرکت کردند.من بعنوان تنها ورزشکار پیوندی،نماینده وپرچم دارجمهوری اسلامی ایران در یازدهمین دوره بازیهای جهانی پیونداعضاء1997سیدنی-استرالیا بدون مربی،سرپرست،مترجم و حتی یک همراه در رشته های تنیس روی میز و دو و میدانی شرکت کردم.پس از گرفتن اطلاعات کامل از بازیها وشرکت درمسابقات بعداز15 روز تک و تنها به ایران بازگشتم و مورد استقبال خانواده مهربانم در فرودگاه مهرآباد قرار گرفتم.
پس از بازگشت و 6 ماه پیگیری مداوم نوشتن نامه های متعدد به مسؤولین مختلف ورزشی جهت تشکیل انجمن برای ورزشکاران پیوندی و بیماران خاص در ایران تلاش نمودم،درطی این6ماه پیامی ازطرف دبیرمحترم فدراسیون ورزشهای همگانی به اینجانب رسیدکه نامه هاوعکسهای بازیهای جهانی پیوند اعضاء1997استرالیا که درآن بازیها حضورداشتید، به دست این فدراسیون رسیده است،لذا جهت همکاری وتشکیل انجمن به این فدراسیون مراجعه نمایید.
اینجانب با مراجعه به فدراسیون وملاقات با دبیرمحترم فدراسیون ورزشهای همگانی جناب آقای جهانگیری وراهنمایهای ایشان نامه ایی به معاونت وقت فرهنگی وآموزشی سازمان تربیت بدنی ارسال نمودیم که درنهایت درتاریخ 13/5/1377 جناب آقای افشار زاده معاونت وقت محترم فرهنگی وآموزشی با پیشنهاد اینجانب موافقت بعمل آوردند و قرار شد انجمنی تحت عنوان انجمن ورزشی پیوند اعضاء در فدراسیون ورزشهای همگانی تشکیل وتأسیس شود،وبه این ترتیب انجمن ورزشی پیوند اعضاء درهمان تاریخ با پیشنهاد اینجانب وموافقت آقای افشار زاده و با تصویب ریاست وقت سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک جناب آقای هاشمی طباء تأسیس و تشکیل شد.
از بدو تأسیس شروع به فعالیت مستمر نمود واینجانب با پیشنهاد آقای افشار زاده با حکم ریاست وقت فدراسیون ورزشهای همگانی مرحوم دکتر خرمی مسؤولیت این انجمن به بنده محول شد وحدود 2 سالی را اینجانب به عنوان مسؤول انجمن ورزشی پیوند اعضاءتحت پوشش فدراسیون ورزشهای همگانی فعالیت خود را شروع کردم ودر طی این دو سال 5 مسابقه قهرمانی کشور در 5 رشته ورزشی و دو دوره حضور در بازیهای جهانی پیوند اعضاءراانجام دادیم که با آن امکانات کم در نوع خود بی نظیر بود.دو سال بعد رئیس محترم بنیاد امور بیماریهای خاص سر کار خانم فاطمه هاشمی به عنوان رئیس انجمن ورزشی پیوند اعضاء و بیماریهای خاص فدراسیون ورزشهای همگانی منصوب و سپس در بهمن ماه1384 بعنوان رئیس فدراسیون انتخاب شدند ونام فدراسیون از پیوند اعضاءبه فدراسیون بیماریهای خاص تغییر نام یافت.
لازم بذکر است در 1376 ورزش پیوند اعضاء ج.ا.ایران توسط اینجانب در فدراسیون بین المللی بازیهای جهانی پیوندWTGF در منچستر انگلستان به عنوان43کشور عضو به ثبت رسید، که جناب آقای دکتر موریس اسلاپاک30سال به عنوان رئیس فدراسیون بین المللی بازیهای جهانی پیوند WTGFاعضاء حضوری فعال داشتند. که در حال حاضر جناب آقای الیور کاستر از کشور فرانسه که خود پیوند کلیوی میباشند در سال2006 بعنوان رئیس جدید این فدراسیون انتخاب شدند.
علی حسین رجبی
بنیانگذارورزش پیوند اعضاءوبیماریهای خاص جمهوری اسلامی ایران
کارشناس تربیت بدنی
یک پیشنهاد به وزیر محترم ورزش وجوانان وهمچنین جناب آقای افشار زاده:
سزاوار است که به نام ویاد این اسطوره صبر و مقاومت در ورزش ایران وجهان یک جام بین المللی در رشته هایی که این پهلوان همیشه قهرمان درآن فعال بوده و مقام کسب کرده ثبت و برنامه ریزی گردد.
این حداقل کاری است که مسئولین ومتولیان ورزش کشور میتوانند قطره ای از بی مهریها و کم محبتیها وآنچه را که این عزیز همیشه زنده کشیده جبران نماییم. یادمان باشد که این قهرمان ملی بارها در گفتگو با خبرنگار ها و رسانه ها از عدم توجه مدیران ملی و استانی ابراز گلایه نموده بود.
درخاتمه پایگاه تخصصی پینگ پنگ کشورافتخار و مباهات میکند که نام وعکس این فقید سعید در این سایت قرار گرفته وانتشار این زندگی نامه را بالاترین افتخار و ارزش قلمداد میکند.
خوشحالیم که علاوه بر این مرحوم آسمانی خواهر این بزرگوار نیز از خانواده تنیس روی میز بوده وحقیقتا خوبی وبرجستگی این رشته به بودن این چنین افراد است.
قصد داریم تا بزودی مصاحبه ای با خواهر این مرحوم جاوید سرکارخانم فاطمه رجبی که از داوران و مربیان بین المللی تنیس روی میز می باشند انجام دهیم وخاطراتی از این مرحوم را یادآوری نماییم.
مدیر سایت : سید منصور علوی
12 نظر در “نشان از بی نشانها(درمحضر عرشیان)زندگی نامه علی حسین رجبی”
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
خداوند رحمان روحش را قرین رحمت نماید حقا که روح بزرگی داشت.جهت شادی روح ان بزرگوار فاتحه ای قرائت و سوابشرا هدیه فرمایید
آقای علوی عزیز ممنون که بار دیگر یادآوری از قهرمانان همیشه زنده را در برنامه کاری خود قرار دادید ,همانطورکه در این متن کامل عنوان نمودید علی حسین قهرمان اسطوره صبر و مقاومت و پهلوانی بوده اند به داشتن برادری با این ویزگیهای اخلاقی و انسانس افتخار می کنم و ایشان را افتخار ایران اسلامی می دانم باشد که قدر این گونه افراد را تا نفس می کشند بدانیم .می دانم که ایشان زنده اند وروح بزرگ و مهربانش همیشه حامی ورزشکاران پیوندی می باشد. در تاریخ تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران ایشان از یاد نخواهند رفت زیرا پهلوان بوده اند و بنیانگزار ورزش پیوند اعضا و بیماران خاص ایران و این موارد است که کمی قلب مجروح و داغ دیده ما را التیام می بخشد.
حجاب چهره ء جان مى شود غبار تنم خوشا دمى كه از آن چهره پرده برفكنم
چنين قفس نه سزاى چو من خوش الحانيست روم به گلشن رضوان كه مرغ آن چمنم
روحش شاد و یادش گرامی باد.
سلام من كسي هستم كه علي حسين همه زندگيش بود علي حسين رفت اما حضور اون هميشه همه جا احساس ميكنم.خيلي خوشحالم كه علي حسين با افتخار رفت اسم اون ياد اون هيچوقت از يادهانميره.از آقاي علوي كه زحمت كشيدن وبه ياد علي حسين قهرمان بودند تشكرميكنم.دوستان خوبم از شما ميخوام براي دل تنگ منم دعا كنيد.
سلام.خوش به حال من كه عموي داشتم همه دوسش داشتن و افتخار مي كنم از يك خانواده ورزشي هستم كه قهرماني و پهلوانيشون دنيا رو تكون داده .
عضو كوچيكه بزرگ خاندان رجبي
بنام آنکه هستی نام از او یافت
جناب آقای علوی
با سلام، ضمن تشکر از فعالیت های جنابعالی در جهت توسعه تنیس روی میز،و قدر دانی بیشتر برای توجه شما به معنویات که در واقع فلسفه زندگی انسان هاست و همچنین جزء مهم از اصول و فلسفه تربیت بدنی و ورزش است که متاسفانه کمتر به آن توجه می شود.
یزرگداشت و گرامیداشت یاد و خاطره عزیزانی که در بین ما نیستند اما براین اعتقادیم که روح آنها در بین ماست شیوه ای بسیار نیکو و آموزنده است.
با درود به روح بزرگ زنده یاد علی حسین رجبی، در چند روز گذشته با مطالعه زندگینامه اش از یک سو بسیار متاثر شدم که چرا در زمان حیات این گونه انسان های بزرگ و نادر از آنها غافل و بی خبریم، اما از سوی دیگر وافعا تحت تاثیر روحیه مبارزه جوی او،فعالیت های توسعه ای و بی نظیرش ،تلاش های خستگی ناپذیر، اراده و عزم آهنین، روح بزرگ و قلب عاشقش قرار گرفتم.
دوست ندارم از کلماتی مانند رنجنامه بجای سفر نامه،یا مشقت، سختی، درد و غیره برای او استفاده کنم، هر چند که از زبان خواهرش پس از پروازش به سوی خدا و آرامش شنیدم که “دیگر درد نمی کشد “!!! اما حتی خواندن خاطرات سفر هایش سخت و غیر قابل باور است.
در خور اوست که بگوییم استقامت و بردباریش، اعتقاد و باور هایش، قهرمانی و پهلوانی های ورزشی اش، الگوی اصیل و واقعی یک قهرمان زندگی،
تلاش برای خوب زندگی کردنش، که همگی نشات گرفته از اعتقادات او به خالق هستی است، از او یک الگویی ساخته است که برای همه ما درس های بزرگی برای زندگی و رو یارویی با مشکلات زندگی خواهد بود.
علیرغم اینکه در لحظات آخر زندگیش تا حدودی با سرگذشت و زندگی نامه او از طریق خواهرشان خانم فاطمه رجبی که ایشان نیز از ورزشکازان و مربیان موفق و با اخلاق تنیس روی میز هستند آشنا شدم ، اما در این زندگی نامه با بخش های دیگری از فعالیت ها و ابعاد گوناگون شخصیت او آشنا شدم که واقعا جای تامل دارد!!
امیدوارم که زحمات و خدمات شایسته او که مملو از عشق و خدمت بود به گونه ای بسیار ارزشمند برای او و بیاد او بیادگار ثبت و ضبط شود تا جوانان و نسل های بعدی با شیوه های دیگری از تلاش و مقاومت و قهرمانی واقعی آشنا شوند.
بی شک نبود او برای عزیزان و خانواده اش بسیار سخت است که از خداوند مهربان برای همه وابستگان و عزیزانش صبر، و برای روح بزرگ و خستگی ناپذیرش آرامش آرزو داریم.
خانواده بزرگ تنیس روی میز هرگز خدمات و زحمات او را فراموش نخواهد کرد و به او می بالد.
در ضمن نوشتن این نامه ، این شعر همواره افکارم را به خود معطوف می کرد که شرح حال اوست:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
سیما لیموچی
3/9/1390
خداوند متعال روح بزرگش را كه بسان زمين وسيع، همانند دريا روشن و شفاف و مثل كوه استوار و پابرجا بود ، با روح شهدا محشور نمايد. به همسر مهربان ، فداكار و وفادارش درود فرستاده و از او ميخواهم كه تسليم مشيت پروردگار باشد.ياد علي حسين بزرگ ، هرگز از يادها نخواهد رفت.
با سلام و عرض ادب .سالگرد این عزیز گرامی باد.روحش شاد.با تشکر
به نام خدا . سلام . جناب آقای مرحوم رجبی بسیار انسان خوبی بودند . روحشان شاد . خیلی اندوهگین شدم . من با ایشان پینگ پنگ هم بازی کرده بودم و بسیار از اخلاق ایشان بهره میبردم . نمی دانم چه بگویم دیگر . حیف
بهترینها همیشه میمانند شاید دیگر در بین ما نباشند اما در دل ماندگارند…روحش شاد و یادش گرامی.
همیشه تو قلب ما جاداری دلمون برایت تنگ شده علی جان روحت شاد