نگاه اقتصادي (از منظر برخي هيئتها) به رشته تنيس روي ميز در جهت بقا و آثار تخريبي آن

همانطور كه مستحضريد مدتهاست، كه برخي ازاستانهاي (هيئتهاي) كشور در رده هاي بزرگسالان (كه نتيجه فعاليتهاي مناسب و با برنامه هاي بلند مدت ميباشد) حضور پر رنگ و معنا داري را ندارند.

و به سبب فقدان نگاه كلان مديريتي مناسب در اين هيئتها، شاهد آن هستيم كه آنها دچار ركود و معضلاتي عديده هستند كه به نظر ميرسد كه هيچگاه رشد قابل توجه و محسوسي را كه مبتني برهدفمندي و برنامه ريزي باشد ( و نه تك استعدادهايي كه بدون كشف استداد ونياز به برنامه ظهور كرده اند) نداشته اند و حتي به صراحت ميتوان گفت كه بدليل انحصاري كردن (منوپل عده اي خاص) حوزه فعاليتشان در سطح استان و شهرهاي تحت پوشش خود، فاقد قابليت هرگونه برنامه ريزي و هدفگذاري (مثبت و غير سودجويانه) نيز ميباشند.

لذا از اين رو در جهت عارضه يابي برآن شديم تا با مسؤلين چند هيئت مذاكراتي را داشته باشيم و پس از آن دريافتيم كه آنها مدعي استند كه يكي از مسائل بسيار مهم در اين راستا (عدم موفقيت در قهرمان پروري) بحث اقتصادي بوده و فشاري است كه ادارات كل ورزش و جوانان تحت عنوان هزينه بر بدنه هيئتهاي ورزشي وارد ميكنند و اين فرصت داده نميشود تا به اين مهم پرداخته شود و رؤساي هيئتهاي مزبور مدعي هستند كه بايستي فعاليتهاي آنها با محور بقا صورت پذيرد ولا غير ….!!!!!

لذا آنها معتقدند كه بايد مراكز اختصاصي پينگ پنگ لاجرم (با اجاره دادن به هر كسي كه پول بيشتري بدهد!!!) به در آمدزايي اختصاص يابند تا پوشش هزينه ها (درخواست شده ادارات ورزش و جوانان) صورت پذيرد و ابعاد قهرماني به هيچ عنوان ميسر نيست و نخواهد بود!!!!!!

با توجه به موارد صدالذكر، چند سؤال مطرح ميشود كه بايد به آنها پاسخ داده شود:

1- آيا وزارت ورزش و جوانان موارد ادعا شده را ميپذيرند؟

2- ادارات ورزش و جوانان هر استان با كدام يك از الويت اهداف در حال فعاليت هستند؟اقتصادي؟اجتماعي ( نشر تفكر سالم و صحيح و ايجاد سلامت همه جانبه در جامعه)؟

3- نتيجه(نتايج) هر سرمايه گذاري فكري و جسمي در سطح ورزشي توسط چه كسي (كساني) و چگونه ارزيابي ميشوند؟ و آثار آن(آنها) بايد كجا قابل مشاهده باشد؟

4- آيا ادارات ورزش و جوانان هر استان ، كنترلي برروند و نهايتاً ثمره برنامه ريزيهاي خود دارند؟ و يا اينكه اصلا برنامه اي مبتني بر نتيجه گيري وجود دارد؟! و اگروجود دارد، آيا نتايج و روند مورد بحث، داراي شرايط رشد نرمالي هستند كه مبين هدفمندي و برنامه ريزي باشند؟!!!

5- همه دست اندركاران ورزشي به خوبي ميدانند كه منحني عمر ورزشي هر ورزشكار يكي از اركان اصلي برنامه ريزي ورزشي است، چرا كه عمر قهرماني در يك محدوده سني خاص بوده و كوتاه است، و فقط چند سال “” كم”” وجود دارد تا كشف استعداد نمود و بدنبال آن رشد و ارتقا و نتيجه گيري در دستور كار قرار گيرد ، در غير اينصورت همه تلاشها (چنانچه تلاشي صورت پذيرفته باشد) بي فايده و ابتر خواهد ماند و نسلي از قهرمانان بالقوه كه در اين بازه زماني قرار دارند و بدليل اين كه بالفعل نشده اند، از دور خارج و استعدادهاي آنان ازبين خواهد رفت.

حال بايد پرسيد كه اهم و في الاهم موضوعات، نزد ادارات ورزش و جوانان و به تبع آنها هيئتهاي ورزشي كدامند؟؟؟؟!!!

6- هر انساني براي سلامت خود بايد هزينه كند وگرنه بتدريج و با سرعت بيشتري به مرز ناتواني وعدم كارايي وبهره وري و نهايتاً از پاي درآمدن خواهد رسيد ، پس بديهي است كه ابتدا بايد سالم بمانيم و بعد زندگي كنيم !!! نه اينكه فقط زنده باشيم و… ويا به اقتباس از يك ضرب المثل:

بگوييم:

بگذار بگذرد!!!!

سوال اينجاست كه آيا ادارات ورزش و جوانان و هيئتهاي ورزشي به سلامت جامعه مي انديشند و يا اينكه آنها هم ميگويند:

بگذار بگذرد!!!!!

7- سؤال آخر اينكه اگر قرار بركشف، پرورش و رهبري استعداهاي موجود در سطح جامعه نيست و مراكز ورزشي مختص امرار معاش برخي از فعالين و كارمندان و … در اين عرصه ميباشند، وجود هيئتهاي تخصصي كذائي چه معنايي دارد؟……. آيا بهتر نيست نام اين هيئتها را به شركتهاي بازرگاني و يا بنگاههاي اقتصادي تغيير دهيم؟؟؟؟!!!!