شناسایی توانمندی ها و استعدادهای موجود در ورزش از جمله اساسی ترین راه های وصول به موفقیت است و اگر دستاندرکاران فدراسیون های ورذزشی بتوانند این باور و اعتماد را به ورزشکاران نخبه خود القا کنند که می توانند آنها عم در میدانهای بزرگ به پیروزی و موفقیت نایل آیند چه بسا در بسیاری از…
شناسایی توانمندی ها و استعدادهای موجود در ورزش از جمله اساسی ترین راه های وصول به موفقیت است و اگر دستاندرکاران فدراسیون های ورذزشی بتوانند این باور و اعتماد را به ورزشکاران نخبه خود القا کنند که می توانند آنها عم در میدانهای بزرگ به پیروزی و موفقیت نایل آیند چه بسا در بسیاری از رشته های ورزش توانایی موفقیت در عرصه المپیک را داشته باشیم.
خیلی زود برای بیان منظور خودمان مثالی را از المپیک لندن می زنیم و اشاره می کنیم به خانم الهه احمدی در تیراندازی و نوشاد عالمیان در پینگ پنگ که می توانستند از شگفتی سازان المپیک باشند اما متاسفانه ما خودمان این باور و اعتماد را به چنین استعدادهایی نداریم و به جامعه هم القا نکرده ایم که رسیدن به کسب مدال در المپیک اگر چه دشوار است اما با توجه کامل به چنین استعدادهایی چه بسا دسترسی به عنواین مهم و بالاتر در همین المپیک دور از دسترس نبود.
متاسفانه ورزش ما و مدیران ورزش ما خوذشان این احساس را به وجود نیاورده اند و آن اسرمایه گذاری را نمکی کنند که از تک چهر هایی در رشاته های انفرادی هم می توان انتظار و توقع مدال داشت ولی چه کنیم که خود فدراسیون ها و کتارشانسان هم همه بار مسئولیت کاروان ورزشی کشورمان را بر روی دوش یکی دو رشته خاص محدود می کنند و معطوف می کنند .
این نوع نگاه بعضا چنان ضرباتی را به ورزش ما زده که در میدانی مثل المپیک پکن به محض شنیدن کناره گیری حسین رضا زاده کل کاروان تب می کند و بسیاری از مدعیان مدال با ترس و اضطراب پا به میدان نهادن و نتیجه اسش آن شد که یکی از بدترین المپیک ها را در پکن نظاره گر بودیم.
براستی اگر آن سرمایه گذاری و توجهی که ۸ سال پیاپی به یک ورزشکار شده و تمام یا بهتر بگویم بیشتر بودجه فلان فدراسیون صرف آماده سازی یک ورزشکار شد درصدی از آن را کمیته ملی المپیک متوجه دوومیدانی ، تیراندازی و پینگ پنگ می کرد آیا نمی توانستیم در المپیک از الهه احمدی توقع مدال داشته باشیم؟
فاصله بین مکان ششمی المپیک و قرار گرفتن در بین ۴ نفر برتر بسیار فاصله اندکی است و بواقع اگر در وهله نخست خود فدراسیون تیراندازی و سپس کمیته ملی المپیک با آنهمه کارشناسانش توجهی بایسته و کارشناسانه به رشته تیراندازی و نابغه ایی مثل خانم احمدی می داشتند ایا الهه احمدی نمی توانست مدال بگیرد؟
الهه احمدی چه چیزی از دختر ۱۶ ساله چینی دارد که توانست طلا بگیرد بلکه می خواهیم به شجاعت و تیزهوشی خانم احمدی تبریک بگوییم که با بخشی از توانمندی خود تواست نتیحه ایی غیر قابل باور در المپیک بگیرد.
اگر این حس را در خود خانم احمدی بوجود می آوردیم و توجه بایسته مادی و معنوی را از وی به عمل می اوردیم آیا احمدی نمی توانست مدال بگیرد؟
وقتی صحبت از کمیته ملی المپیک و نظارت و ناظرانش می شود فورا جواب می دهند که دبیر کل محترمش ۵ صبح به سر کار می آید و فلان و بهمان است.
دبیر کل کمیته و کل کمیته ملی المپیک مدام نگران آینده جایگاه خویش است و بیشتر ذهن خود را صرف ماندن و بقای خود می کنند در صورتی که اگر بجای این همه حرف و سخن یک کار تحقیقاتی انجام دهد و با شناخت توانمندی های ورزشکارانی مثل الهه احمدی و نوشاد عالمیان و طلوتی بوکس و.. این استعدادها را بارور کنند و از فدراسیون ها بخواهند که توجه المپیکی مثل فلان ورزشکار دومیدانی به چنین نخبگانی داشته باشد با تب کردن یک ستاره و فوق قهرمان کل کاروان تب نخواهد کرد.
امروز باز خوشحال شده ایم و جشن گرفته ایم که نوشاد با دو پیروزی از المپیک خداحافظی کرده و خانم احمدی هم با کسب مقام ششمی به کار خود پایان داده و اگرچه به این دو ورزشکار باید تبریک گفت اما حکایت آن روزهایی شده که اگر در والیبال یک گیم را با امتیازات نزدیک به چین و کره می باختیم جشن می گرفتیم اما دیدیم که یزدانی خرم با یک برنامه ۱۶ ساله کار را در والیبال به جایی رساند که امروز بزرگان والیبال دنیا در مصاف با ایران کم می آورند و یا بسکتبال ما که حضورش در جمع ۸ تیم برتر آسیا موفقیتی بزرگ تلقی می شد امروز در همه رده ها داعیه قهرمانی آسیا را دارد.
ما می آیم به یکی دو ورزشکار خاص آنقدر میذان مادی و معنوی می دهیم که ورزشکار مدعی می شود که مربی و بدنساز و ماساژور و کشور محل اردو را خودش باید انتخاب کند ولی به یکباره در المپیک با یک مصدومیت کاخ آرزوهای او و ورزش ما فرو می ریزد اما اگر نیمی از همان توجه را به دوومیدانی ، تیراندازی پینگ پنگ و رشته هایی که نشان داده اند می توانند در المپیک سنت شکنی کنند و بار مسئولیت را از روی دوش کشتی وزنه برداری برداند داشته باشیم یقینا در بیشتر رشته ها زمینه موفقیت داریم.
مگر ورزشکاران ما چه چیزی از کره شمالی کمتر دارند که در بدترین اوضاع اقتصادی و سیاسی می ایند مدال طلای المپیک را در روزهای اول می ربایند و یا کشورهایی تا به امروز مدال گرفته اند که در هیچ زمینه ایی به ما نمی رسند به خصوص در زمینه استعداد که حقیقتا نوجوانان و جوانان ایرانی در همه زمینه ها و رشته ها مستعد تر از همتایان خود در سایر کشورها هستند.
نیاییم بنشینیم و حساب کنیم که ورشکار ما در فلان رشته بین ۵۵ نفر رتبه ۵۴ را گرفته و یا المپیک را بخاطر حضورش و ورودیه یی که گرفته ایم نشانه موفقیت خود بدانیم و تا المپیک تمام می شود برویم دنبال کار خود تا ۴ سال بعد که باز به تعداد سهمیه های خود بنازیم و ببالیم.
الهه احمدی و نوشاد عالمیان؛ چرا باور نداشتیم؟!
شناسایی توانمندی ها و استعدادهای موجود در ورزش از جمله اساسی ترین راه های وصول به موفقیت است و اگر دستاندرکاران فدراسیون های ورزشی بتوانند این باور و اعتماد را به ورزشکاران نخبه خود القا کنند که می توانند آنها هم در میدانهای بزرگ به پیروزی و موفقیت نایل آیند چه بسا در بسیاری از رششته های ورزش توانایی موفقیت در عرصه المپیک را داشته باشیم.
خیلی زود برای بیان منظور خودمان مثالی را از المپیک لندن می زنیم و اشاره می کنیم به خانم الهه احمدی در تیراندازی و نوشاد عالمیان در پینگ پنگ که می توانستند از شگفتی سازان المپیک باشند اما متاسفانه ما خودمان این باور و اعتماد را به چنین استعدادهایی نداریم و به جامعه هم القا نکرده ایم که رسیدن به کسب مدال در المپیک اگر چه دشوار است اما با توجه کامل به چنین استعدادهایی چه بسا دسترسی به عنواین مهم و بالاتر در همین المپیک دور از دسترس نبود.
متاسفانه ورزش ما و مدیران ورزش ما خوذشان این احساس را به وجود نیاورده اند و آن سرمایه گذاری را نمکی کنند که از تک چهر هایی در رشاته های انفرادی هم می توان انتظار و توقع مدال داشت ولی چه کنیم که خود فدراسیون ها و کارشناسان هم همه بار مسئولیت کاروان ورزشی کشورمان را بر روی دوش یکی دو رشته خاص محدود می کنند و معطوف می کنند .
این نوع نگاه بعضا چنان ضرباتی را به ورزش ما زده که در میدانی مثل المپیک پکن به محض شنیدن کناره گیری حسین رضا زاده کل کاروان تب می کند و بسیاری از مدعیان مدال با ترس و اضطراب پا به میدان نهادن و نتیجه اش آن شد که یکی از بدترین المپیک ها را در پکن نظاره گر بودیم.
براستی اگر آن سرمایه گذاری و توجهی که ۸ سال پیاپی به یک ورزشکار شده و تمام یا بهتر بگویم بیشتر بودجه فلان فدراسیون صرف آماده سازی یک ورزشکار شد درصدی از آن را کمیته ملی المپیک متوجه دوومیدانی ، تیراندازی و پینگ پنگ می کرد آیا نمی توانستیم در المپیک از الهه احمدی توقع مدال داشته باشیم؟
فاصله بین مکان ششمی المپیک و قرار گرفتن در بین ۴ نفر برتر بسیار فاصله اندکی است و بواقع اگر در وهله نخست خود فدراسیون تیراندازی و سپس کمیته ملی المپیک با آنهمه کارشناسانش توجهی بایسته و کارشناسانه به رشته تیراندازی و نابغه ایی مثل خانم احمدی می داشتند ایا الهه احمدی نمی توانست مدال بگیرد
الهه احمدی چه چیزی از دختر ۱۶ ساله چینی کم دارد که توانست طلا بگیرد بلکه می خواهیم به شجاعت و تیزهوشی خانم احمدی تبریک بگوییم که با بخشی از تواندمی خود تواست نتیحه ایی غیر قابل باور در المپیک بگیرد.
اگر این حس را در خود خانم احمدی بوحجود می آوردیم و توجه بایسته مادی و معنوی را از وی به عمل می اوردیم آیا احمدی نمی توانست مدال بگیرد؟
وقتی صحبت از کمیته ملی المپیک و نظارت و ناظرانش می شود فورا جواب می دهند که دبیر کل محترمش ۵ صبح به سر کار می آید و فلان و بهمان است.
دبیر کل کمیته و کل کمیته ملی المپیک مدام نگران آینده جایگاه خویش است و بیشتر هنذ خوذد را صرف ماندن و بقای خود می کنند در صورتی مکه اگر بجای این همه حرف و سخن یک کار تحقیقاتی تنمجام دهد و با شناخت توانمندیس های ورزشکارانی مثل الهها احمدی و نوشاد عالمیان و طلوتی بوکس و.. این استعدادها را بارور کنند و از فدراسیون ها بخواهند که توجه المپیکی مثل فلان ورزشکار ددومیدانی به چنین نخبگانی داشته باشد با تب کردن یک ستاره و فوق قهرمان کل کاروان تب نخواهد کرد.
امروز باز خوشحال شده ایم و جشن گرفته ایم که نوشاد با دو پیروزی از المپیک خئ احافظی کرده و خاندم احمدی هم با کسب مقام ششمی به کار خود پایان داده و اگرچه به این دو ورزشکار باید تبریک گفت اما حکایت آن روزهایی شده که اگر در والیبال یک گیم را با امتیازات نزدیک به چین و کره می باختیم جشن می گرفتیم اما دیدیم که یزدانی خرم با یک برنامه ۱۶ ساله کار را در والیبال به جایی رساند که امروز بزرگان والیبال دنیا در مصاف با ایران کم می آورند و یا بسکتبال ما که حجضورش در جمع ۸ تیم برتر آسیا موفقیتی بزرگ تلقی می شد امروز در همه رده ها داعیه قهرمانی آسیا را دارد.
ما می آیم به یکی دو ورزشکار خاص آنقدر میذان مادی و معنوی می دهیم که ورزشکار مدعی می شود که مربی و بدنساز و ماساژور و کشور محل اردو را خودش باید انتخاب کند ولی به یکباره در المپیک با یک مصدومیت کاخ آرزوهای او و ورزش ما فرو می ریزد اما اگر نیمی از همان توجه را به دوومیدانی ، تیراندازی پینگ پنگ و رشته هایی که نشان داده اند می توانند در المپیک سنت شکنی کنند و بار مسئولیت را از روی دوش کشتی وزنه برداری برداند داشته باشیم یقینا در بیشتر رشته ها زمینه موفقیت داریم.
مگر ورزشکلاران ما چه چیزی از کره شمالی کمتر دارند که در بدترین اوضاع اقتصادی و سیاسی می ایند مدال طلای المپیکم را در روزهای اول می ربایند و یا کشورهایی تا به امروز مدال گرفته اند که در هیچ زمینه ایی به ما نمی رسند به خصوص در زمینه استعداد که حقیقتا نوجوانان و جوانان ایرانی در همه زمینه ها و رشته ها مستعد تر از همتایان خود در سایر کشورها هستند.
نیاییم بنشینیم و حساب کنیم که ورشکار ما در فلان رشته بین ۵۵ نفر رتبه ۵۴ را گرفته و یا المپیک را بخاطر حضورش و ورودیه یی که گرفته ایم نشانه موفقیت خود بدانیم و تا المپیک تمتام می شود برویم دنبال کار خود تا ۴ سال بعد که باز ب ه تعداد سهمیه های خود بنازیم و ببالیم.
به قول علیرضا دبیر که می گفت وقتی در غذاخوری دهکده نشسته بودم و می دیدم یه شناگر ۱۷ ساله چینی ۴ مدال طلا را دست خود گرفته و با آنها بازی می کند چنان عصبانی می شدم و به خود می گفتم مگر آنها چه چیزی از ما بیشتر دارند که ما نداریم؟
بیایید بعد از المپیک طرحی نو در اندازیم و مسئولین و مدیران و روسایی را در فدراسیون ها بکار بگیریم که خودشان دارای روحی بلند باشند و…..