وبلاگ
نخستين ورزشكار طلايي اصفهان، غريبانه زندگي ميکند+یک پیشنهاد
چشمانش خيره به گود است و هنرنمايي پهلوانان وسط گود. دور اول که پهلوانان جوان در گود زورخانه ميچرخند پيرمرد دست به سينه بر ميخيزد و با خم و راست شدن به کوچک و بزرگ اداي احترام ميکند. برخي از جوانان بالا ميآيند و اداي احترام پيرمرد را با دست و روبوسي پاسخ ميگويند. هر بار که پهلواني وسط گود زورخانه ميل مياندازد او بر ميخيزد و با هيجان تشويقش ميکند.
روزنامه کيهان در سال 1347 خبري با تيتر “نخستين چهره طلايي اصفهان” منتشر کرد و آن زمان بود که داريوش ذاکري مقام اول در مسابقات آسيايي را کسب کرد و هزاران نفر اصفهاني در حاليکه او را بر روي دستهاي خود بلند کرده و حلقه گل به گردنش آويخته بودند به استقبال اولين طلايي اصفهان رفتند.
داريوش ذاکري در خصوص اولين باري که بر روي تشک کشتي رفت به خبرنگار ايسنا ميگويد: “اول فوتبال و واليبال بازي ميکردم، 19 ساله بودم که وارد عرصه کشتي شدم، پدرم کاروان شتر داشت و هر جا من مسابقه ميدادم اطراق ميکرديم.”
اين قهرمان کشتي با پيروزي در مسابقات آموزشگاهها که در کشور برگزار ميشد پر آوازه شد. به گفته خودش در اصفهان حريفي نداشت و در تهران نيز در دو وزن مختلف با حريفان مسابقه ميداد.
داريوش ذاکري پس از کسب مقام قهرماني در کشور و به دنبال آن مسابقات آسيايي به نام پهلوان شناخته شد.
او اکنون 76 ساله است و سال دقيق مسابقات و پيروزيهايش را به خاطر نميآورد و تنها ميداند که دوران اوج و طلايي زندگي ورزشي او مربوط به 40 سال پيش ميشود.
تمام لوحهاي تقدير و مدالهاي خود را گوشهاي از اتاق و بر روي زمين چيده است، يک تابلو بزرگ از تصوير جهان پهلوان تختي، اهدايي هيئت کشتي استان در گوشهاي از سالن پذيرايي منزل داريوش ذاکري به چشم ميخورد.
او عکسهايي که با تختي گرفته را نشان ميدهد و ميگويد: “من در سطحي نبودم که از نظر وزني با تختي تمرين کنم، اما خودش در يک اردو گفت ميخواهم با اين جوان اصفهاني تمرين کنم و از عکاسان خواست که از صحنه تمرين ما عکس بگيرند.”
پهلوان ادامه ميدهد: “تختي پس از تمرين به مربي من گفت که انگار يک ديوار را هل ميدادم.”
او بيان ميکند: “همه تختي را دوست داشتند چون قويترين حريفها را هم شکست ميداد اما پس از رفتن او انگار من هم در عرصه کشتي به ديار نيستي رفتم.”
پهلوان به حق کشيهايي که در مسابقات تهران ميشد، اشاره ميکند و ميگويد: “بيشتر حريفان من در آن زمان تهراني بودند، اما خيلي حق کشي ميشد، طوريکه احساس کردم اگر بخواهم موفق شوم بايد تهران بمانم.”
آخرين باري که پهلوان روي تشک کشتي رفت سال 1382 و در مسابقات پيشکسوتان بود. او ميگويد:” 3- 4 ماه براي اين مسابقات در سالن هفت تير تهران تمرين کرديم و حريف تهراني را در عرض 3 ثانيه به زمين زدم، اما حريف بعدي من پيرمردي بود که دلم نيامد با او کشتي بگيرم.”
پهلوان سالهاست که ديگر کشتي نميگيرد، اما همچنان خوي و منش پهلواني خود را حفظ کرده است. او خانوادهاي ورزشکار و ورزش دوست دارد و پسرانش نيز در مسابقات کشتي صاحب نام و مقام هستند.
پهلوان ميگويد: “اگر بخل و کينه و حسادت از ورزش ما کنار رود آن وقت ورزش خوي پهلواني به خود ميگيرد.”
او هنوز توانايي دارد که نظرات و تجربياتش را به جوانان ورزشکار اصفهاني منتقل کند، همانطور که گاهي به ياد روزگار جواني کشتي گرفتن جوانان را در ورزشگاه و ميل انداختن پهلوانان را در زورخانهها دنبال ميکند.
ای کاش بیاییم مثل: (از دل برود هر آنکه از دیده برفت )را به
(از دل نرود هر آنکه از دیده برفت) تغییر دهیم.
با آرزوی سلامتی و سربلندی برای این ورزشکار پهلوان!!
و ای کاش!! بخل و کینه و حسادت در همه سطوح ورزش جای خودش را به مهر،گذشت و رقابت سالم می داد!!
با سلام و احترام خدمت مدیر محترم سایت جناب آقای علوی
ضمن تشکر از شما در مورد قهرمانان و پیشکسوتان این استان از کلیه جامعه ورزش درخواست دلجویی از این پیشکسوت قدیمی استان را دارم . پیشکسوتان و قهرمانان سرمایه های ارزشمند جامعه ورزشی هر کشور بحساب می آیند پس باید به به این عزیزان ارج نهاد و قدردان زحمات آنان بود . با تشکر