ورزش بانوان از قبل انقلاب تا تشکيل معاونت و پرچمداران المپيکي مراحل گوناگوني را پشت سر گذاشته که آنها را مورد بررسي قرار داديم.
به گزارش خبرنگار ورزشي آريا،اگر بخواهيم ورزش، تربيت بدني و به ويژه ورزش بانوان را در سال هاي قبل و پس از انقلاب مورد مقايسه قرار دهيم بايد به اين نکته اشاره کرد که پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي با تلاش گسترده بخش هاي متولي تربيت بدني، ورزش در ابعاد مختلف، رشد و توسعه يافت و به لحاظ سخت افزاري و نرم افزاري پيشرفت هاي قابل توجهي پيدا کرد. در ورزش بانوان نيز وضعيت غيرقابل مقايسه با سال هاي قبل از انقلاب بوجود آمد چراکه عليرغم شرايط خاص حاکم بر ورزش بانوان که ناشي از اعتقادات ديني و رعايت مسائل اخلاقي و انساني در ورزش است هم در بعد سخت افزاري و نرم افزاري و هم در گسترش زمينه هاي لازم براي پرداختن به ورزش همگاني و قهرماني بانوان، شاهد پيشرفت هاي جدي و قابل توجهي بوديم.
ورزش بانوان را از قبل انقلاب تا تشکيل معاونت و پرچمداران المپيکي بانوان مورد بررسي قرار گرفته که بدين شرح است:
مقدمه؛
بعد از پيروزي انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامي زنان به عنوان نيمه اصلي و کامل کننده مردان اجازه يافتند تا استعدادهاي علمي، فرهنگي، هنري و اجتماعي خود را به روز نمايند. در زمينه ورزش زنان مسلمان ايراني با حفظ ارزش هاي اخلاقي و موازين ديني به سکوهاي افتخار جهاني رسيده تا آن جا که در مهد ورزش هاي رزمي يعني چين و گوانگ ژو يک زن مسلمان و محجبه ايراني رکورد جهاني را شکسته و مدال طلا گرفت با توجه به اصول اخلاقي نظام جمهوري اسلامي زنان ورزشکار با ارائه الگوي جديد از پوشش و چارچوب هاي اخلاقي در ميادين و مسابقات ورزش نيز مانند ساير رشته هاي فرهنگي- اجتماعي در تسخير فرهنگ غرب زدگي و ارزش ستيزي بود به ويژه کساني که روزها و سال هاي قبل از انقلاب اسلامي را به ياد دارند به خوبي بر اين نکته واقف هستند که نگاه به زن يک رويکرد ابزاري و ضد فرهنگي بود، ورزش هايي مثل گلف، تنيس که در انحصار اشراف و سرمايه داران بود و بيشتر جنبه نمايش داشت براي جلب زنان مورد تبليغ قرار مي گرفتند. کسي به ياد ندارد در زمينه ورزش هاي مختلف در دوران طاغوت چه آسيايي، چه المپيک و چه پاراالمپيک زنان ايراني مقام و عناويني بيش از سوم و چهارم کسب نموده باشند. اکثر خانواده هاي ايراني به خاطر باورهاي اسلامي از ورود دختران خود به محيط آلوده ورزش جلوگيري مي کردند حضور يافته و در آن جا که موضوع کنار گذاشتن حجاب به ميان آمد با استواري و اراده پولادين حاضر نشدند بر سر معيارهاي اخلاقي خود معامله کنند درست مثل مسابقات در مقابل رژيم اشغالگر قدس که قهرمانان ما باختن را بر به رسميت شناختن يک رژيم غاصب ترجيح داده و مقاومت نمودند. پوشش اسلامي زنان ما هيچ مانعي در راه رشد و شکوفايي استعدادهاي آن ها نشده بلکه به عنوان يک نماد اخلاقي مورد تشويق و تقليد زنان ديگر کشورهاي جهان قرار گرفت. وقتي نسبت جمعيت ورودي دانشگاهها در مورد زنان به 50 درصد و بيشتر رسيد بانوان ما ثابت کردند که در زمينه هاي علمي نيز توانايي هاي فوق العاده داشته اند. در اتاق هاي جراحي، آزمايشگاههاي علمي، کارخانجات، کلاس هاي درس و ميادين ورزشي پرچمدار زنان مسلمان جهان شدند بنابراين اکثريت زنان و دختران ايراني نه تنها حجاب را مانع نمي دانند بلکه از آن به عنوان مصونيت ياد کرده و رشد و تعالي جامعه را مشروط به رعايت عفاف مي دانند چراکه آسيب هاي رفتاري زنان از جايي شروع مي شود که عفت و موازين اخلاقي مورد بي توجهي قرار گيرند بنابراين بعضي از دختران و زنان تصور مي کنند با آرايش هاي غيرمتعارف و عدم رعايت ضوابط اخلاقي در رديف افراد روشنفکر يا پيش رو قرار مي گيرند در جواب اين گروه بايد گفت اين تفکر دقيقاً برخاسته از نگرش فمينيسمي و نگاه ابزاري به زن مي باشد و نبايد تبليغات فرهنگي و ناتوي فرهنگي آن ها را به بيراهه بکشاند.