وبلاگ
وقتی جنس «مديريت» در ورزش ايران همينگونه است، ايستادگي بر «تصميم» حتي اگر «غلط» باشد !
1- جنس «مديريت» در ورزش ايران هميگونه است، ايستادگي بر «تصميم» حتي اگر «غلط» باشد. البته شایدحوزهاش چندان هم تفاوتي ندارد، ميخواهد فرهنگ باشد يا ورزش و …؛ واقعا تفاوتي ميان محمد عباسي و محمد علي آبادي نيست، چه فرقي ميكند يكي وزير ورزش باشد و ديگري هم رييس كميته ملي المپيك باشد، هر دو با تفكر «مديريت ايراني» در اين سيستم حضور دارند. روزي همين عليآبادي بهعنوان رييس سازمان تربيتبدني درباره تعليق فوتبال ايران گفته بود: «اگر فيفا فوتبال ايران را تعليق كند ما خودمان به همراه ساير كشورهاي مسلمان، فيفاي اسلامي را راه مياندازيم» شايد در وهله اول خواندن چنين جملهاي خندهدار باشد اما همين موضوع كوچك «همه» واقعيت و حقيقت مديريت در ايران است. علي آبادي اعتقاد داشت “بي خود ميكنند. امور داخلي ماست و به آنها ربطي ندارد” |به نقل از رجانيوز| و داريوش مصطفوي از آن سو اعلام كرد:« فيفا هيچ غلطي نميتواند بكند» اما هم فوتبال تعليق شد، هم به آنها ربط داشت و هم كار خودشان را هم انجام دادند. ديروز كه همين علي آبادي به دفتر عباسي رفت با جملات آشنايي روبرو شد:«اصلا IOC چهكاره است؟ ما خودمان تصميم ميگيريم» جلسهاي كه وزير در وهله اول اعلام كرده بود:«زياد مهم نيست و بزرگش نكنيد» و ميخواست بهخاطر سفر با تايلند حذفش كند! جلسهاي سرپايي و نيم ساعته كه خروجي روشني نداشت.
2- روزي كه چند رييس فدراسيون ورزشي بركنار شدند بسياري از مديران ورزش ايران از آن با قدرت دفاع كردند، آنها اعتقاد داشتند اين تغييرات بهنفع ورزش است. همان افراد ده روز بعد به يكي از پيشكسوتان ورزشي زنگ زدند و گفتند:«پدرمان درآمده»! پرسش واضح است؛ چرا ديگر خبري از حميد سجادي نيست و همانند گذشته مصاحبه نميكند؟ آيا اوضاع بر وفق مراد نيست؟ آيا اين سكوت از موضع «قدرت» است يا نقطه «ضعف» بزرگ در تصميمگيريهاي كلان ورزش؟
3- كميته بينالمللي المپيك ديگر به ايران اعتماد ندارد. آنها اعتقاد دارند كه ورزش ايران «صداقت» نداشته و روزي كه آيتاللهي بركنار شد، از سيستم ورزش ايران نامهاي به كميته بينالمللي المپيك فرستاده شد و ادعا شد كه براي فدراسيون شنا مجمع فوقالعادهاي برگزار و جعفري بهعنوان رييس فدراسيون انتخاب شد درحاليكه نه خبري از مجمع بود و نه «انتخاب»، در همان نامه تعهد داده شد كه ديگر چنين اتفاقاتي براي ورزش ايران نميافتد. اما چند ماه بعد جعفري هم كه در حقيقت بهعنوان «سرپرست» معرفي شده بود، بركنار شد و وزارت ورزش توضيح داد كه حق داشتند «سرپرست» را بركنار كنند درحاليكه چند ماه قبل موضوع ديگري را بيان كرده بودند. همه اين اتفاقات نشان ميدهد فقر «درايت» در مديريت ورزش ايران بيداد ميكند و كسي هم پيگير مسائل نيست.
4- چند ماه قبل شايعه شده بود حميد سجادي ميخواهد براي رياست كميته ملي المپيك كانديدا شود! حالا هم خبر ميرسد محمد عباسي ميخواهد رييس آينده كميته ملي المپيك باشد، تحركات اوليه هم آغاز شده و حتي «آقازاده»اي هم پيگير فعاليتها و هماهنگيهاي لازم است. اينگونه ميشود كه سيستم ورزش ايران درحال برنامهريزي براي آينده است و «منافع» براي مديريت ايراني بههمين شكل ترجمه ميشود. شهنازي اعتقاد دارد بمبي منفجر نميشود كه رسانهها بزرگش كردهاند اما وقتي به پرسشهاي اساسي ميرسيم ميگويد:«ديگر جواب نميدهم و قطع ميكنم»
ورزش ايران در آستانه اينست كه ورزشكارانش – به جهت تعلیق – با پرچمي غير از «ايران» در المپيك شركت كنند و آنگاه نه براي عباسي اين موضوع مهم است و سفر تايلند را از برنامههايش حذف نميكند و نه براي شهنازي كه از آينده «تهديد»هاي مجامع بينالمللي خبر دارد. «فهم» مردم بسيار بالاتر از اين بازيهاي رسانه «مديران ايراني» است…مطمئنا!
یک نظر در “وقتی جنس «مديريت» در ورزش ايران همينگونه است، ايستادگي بر «تصميم» حتي اگر «غلط» باشد !”
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
جنس همین جنس است که در همه عرصه ها به قهقرا رفته ایم و بعضا لبه پرتگاه!واقعیت امر در ورزش که گاها میبینیم آنهم در ورزش انفرادی صاحب مدال میشویم این مدالها و قهرمانیها حاصل برنامه ریزی آقایان نیست بل بی منت از سر تلاش و ممارست و تمرینهای خستگی ناپذیر ورزشکاران ماست .و بس