تیم ملی بزرگسالان کشورمان بدون برگزاری حتی یک اردوی چند روزه جهت حضور در مسابقات جهانی ژاپن عازم مجارستان خواهد شد.عدم برگزاری حتی یک اردو برای بزرگسالان کشور تمام آنچه را که سرمربی محترم تیم ملی در باره تام الاختیار بودن و خصوصا برگزاری اردو اعلام و اطلاع رسانی کرده بود از اساس زیر سوال…
تیم ملی بزرگسالان کشورمان بدون برگزاری حتی یک اردوی چند روزه جهت حضور در مسابقات جهانی ژاپن عازم مجارستان خواهد شد.عدم برگزاری حتی یک اردو برای بزرگسالان کشور تمام آنچه را که سرمربی محترم تیم ملی در باره تام الاختیار بودن و خصوصا برگزاری اردو اعلام و اطلاع رسانی کرده بود از اساس زیر سوال برده است.
آیا انصافا وقتی مسئولان فدراسیون خصوصا مربی محترم تیم ملی بزرگسالان به هر عنوان نتوانسته است هیچ اردویی برای ملی پوشان بزرگسال برگزار نماید وبازیکنانی همانند نوشاد و نیما عالمیان در پارکینگ معروف خانواده خود تمرین میکنند و افشین نوروزی با توانایی خدادادی خود مشغول تمرین کردن اختصاصی می باشد آیا اگر سخن از همراهی ویا همسفری در این باره به میان آید حرف غیرمنطقی وغیر کارشناسی تلقی می گردد؟
آیا برگزاری یک اردوی چند روزه آن هم بدور از چشم واز همه مهمتر با بازیکنان کشور مجارستان که قطعا قدرت وسطح بازی نوشاد از آنان بالاتر است از دست یک مربی معمولی درجه سه و دو برنمی آید وانصافا کار شاق و غیرممکنی محسوب می شود؟
محمد زارع پور که در طی این چند سال خصوصا از سال گذشته تا کنون بارها وبارها در باره مدال آوری وروی سکو رفتن در رقابتهای آسیایی و جهانی شعار داده و با این شعار غیر ممکن به شعور افکار عمومی این رشته بصورت خلاف واقع و منطق توهین کرده بزودی باید پاسخگوی نتایج از قبل پیش بینی شده و آنچه که قرار است همانند کسب سهمیه المپیک جوانان برسر تیم ملی بزرگسالان آورده شود باشد!
خروجی مسابقات جهانی از دوحالت خارج نیست!یا طبق برخی پیش بینی ها با ناکامی مواجه خواهد شد که مسئولیت این فاجعه بعد از آن همه مانور و شعار در این باره در وهله اول برگردن محمد زارع پور خواهد بود و توام باآن برگردن مربی محترم تیم ملی !با این تفاوت که زارع پور غیر ورزشی و غیر پینگ پنگی بوده و بالاخره از این رشته خواهد رفت اما مربی محترم تیم ملی عضوی ازخانواده این رشته بوده وبخوبی از سیستم زارع پوری آگاهی داشته لذا سهم وی از ناکامی احتمالی مضاعف بوده و همیشگی و از همه مهمتر هیچ عذر و بهانه وتوجیهی نمیتواند افکار عمومی وخصوصا وجدانهای بیدار را قانع نماید.
حالت دوم موفقیت نسبی تیم ملی کشورمان بوده که در آن صورت باتوجه به عدم برگزاری اردوهای قابل قبول و دائمی از سوی متولیان فدراسیون و شخص مربی محترم به هرعنوان و بهانه ای نیمتوان حتی یک درصد از این موفقیت را به مسئولین فدراسیون فعلی و یا مربی محترم نسبت داد!
باتوجه به توضیحات فوق سوال مهم این است که آیا در چنین شرایطی باید وضعیت فنی مربی در این تیم را کوچینگ،همراهی و همسفری ویا آنالیزوری ویا مربیگری قلمداد نماییم؟؟؟