امروز: پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ | ۱۶:۱۵:۳۲
آخرین بروزرسانی :
اردیبهشت ۱۴ام, ۱۳۹۱
سرخط خبری :
تبلیغات
دلم برای مهربانیهای بابا تنگ شده/به شهادت پدرم افتخار میکنم فرزند شهید «رضا قشقایی» گفت: از شهادت پدرم، یک احساس خوب نسبت به این موضوع دارم و یک احساس بد. احساس خوبم به خاطر این است که پدرم شهید شده و جای خوبی پیش خدا دارد و من به او افتخار میکنم؛ و احساس…
دلم برای مهربانیهای بابا تنگ شده/به شهادت پدرم افتخار میکنم
فرزند شهید «رضا قشقایی» گفت: از شهادت پدرم، یک احساس خوب نسبت به این موضوع دارم و یک احساس بد. احساس خوبم به خاطر این است که پدرم شهید شده و جای خوبی پیش خدا دارد و من به او افتخار میکنم؛ و احساس بدم برای این است که بابا دیگر پیشم نیست و خیلی دلم برایش تنگ میشود.
محمدحسین قشقایی تنها فرزند شهید رضا قشقایی که در حادثه تروریستی دیماه سال گذشته به همراه شهید «مصطفی احمدی روشن» به شهادت رسید، در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، با زبان کودکانه خود از پدری میگوید که حالا چند ماهی است سایهاش از سر او جدا شده و او در تنهاییهایش با پدر نجوا میکند.
محمدحسین که حالا ۱۰ ساله و در مقطع چهارم ابتدایی مدرسه پیمان ظهیرآباد شهرری درس میخواند و با اینکه سن و سال کمی دارد اما بیان زیبا و شیوایی دارد. از او میخواهم از خاطرات در کنار پدر بودن بگوید که جواب میدهد چیز زیادی به یاد ندارم اما، چیزی که از بابا در خاطرم هست از دوران کودکستان است.
بابا همیشه مرا صبحها به کودکستان میبرد و در طول راه با من بازی هم میکرد؛ گاهی دنبال میدوید اما من همیشه از او جلوتر بودم. این برای من خیلی لذت داشت که پدرم با من بازی میکرد.
محمدحسین ادامه میدهد: پدرم همیشه با اینکه مشغله کاریاش زیاد بود اما روز تولدم را که هفتم فروردین است فراموش نمیکرد و همیشه هدیهای برای من میخرید و مرا خوشحال میکرد. اگر هم فراموش میکرد حتما یک جوری جبران میکرد و خاطره این مهربانیهایش را هرگز فراموش نمیکنم.
فرزند شهید قشقایی گفت: با اینکه گاهی شیطنتهای کودکانه هم میکردم اما او هرگز عصبانی نمیشد و همیشه به من توصیه میکرد: “در انتخاب دوستانت خیلی دقت کن”.
از شهادت پدرم، یک احساس خوب نسبت به این موضوع دارم و یک احساس بد. احساس خوبم به خاطر این است که پدرم شهید شده و جای خوبی پیش خدا دارد و من به او افتخار میکنم؛ و احساس بدم برای این است که بابا دیگر پیشم نیست و خیلی دلم برایش تنگ میشود.
امیرحسین گفت: حالا هر وقت احساس نبودنش را میکنم در گوشهای مینشینم و با او درد دل میکنم.
نظرات کاربران در "درد دلهای کودکانه فرزند شهید قشقایی"
با سلام و عرض ادب .
قربون هر دوتا احساست من برم و ناتوانم در مقابل گذشت و بزرگواری پدرت .ای کاش شعور این خدمت بزرگ که به من حقیر شد را باندازه یک هفتاد میلیونیم حمعیت ایران بفهمم.و تو پسر عزیز من حلال کنی مرا اگر نتوانم در سنگری دیگر جبران کنم که امثال تو اینده سازان ایران اسلامی براحتی رشد کرده و همانند پدر بزرگوارت خدمت کنی به مردم مظلوم ایران.با تشکر
جناب علوی.
مادر شهیدی را سراغ دارم که میفرمودند:
پسرم (محمدحسین) درآخرین نامه ای که فرستاده بود ، نوشته بود” مادر عزیزم. بی تابی نکن. اگر خدابخواهد ، هفته دیگر چهارشنبه پیش شما هستم. سلام به همه برسان و بگو برام دعاکنن”
جناب علوی. ایشان میفرمودند: دقیقا روز چهارشنبه هفته بعد آمد اما چه آمدنی؟ بدنش را درحالی که دستاش از کتف جداشده و غرق درخون بود آوردند
التماس دعا
خوش بحال شما بحال شما خانواده شهدا!
با سلام فرزندان شهدا نورچشم وعزیز ماهستند امیدوارم در همه سنگرهاموفق باشند.
با سلام
ما اگر نفس می کشیم از برکت شهدا و جانبازان عزیزی است که هستی خود را برای رفاه و آسایش ما به ودیعه گذاشتند و افسوس که خیلی ها آنها را فراموش کرده اند.وقتی امتیازی را به فرزندان شهدا یا جانبازان گرانقدر اختصاص می دهند، ما ناراحت شده و آن را عدالت نمی دانیم. اگر فرزند یکی از ما بجای فرزند این شهید والا مقام بود با چه هدایا و امتیازاتی می توانستند خلا ما را پر کنند. درود خدا بر تمامی شهدای اسلام و خانواده آنها باد.
با سلام
محمد حسن جان ، ماهم به پدرت افتخار می کنیم .
دلم تنگ شهیدان است امشب
که همرنگ شهیدان است امشب
من از خون شهیدان شرم دارم
که خلقی را بخود سرگرم دارم
به من میگفت مادر او جوان بود
دلیر و جنگجو و پر توان بود
زمن پرسید فرزند شهیدی
که بابای شهیدم را ندیدی
که بابای شهیدم را ندیدی
که بابای……………. ای کاش ذره ای از اخلاص و سادگی و مهربونی شهدا را در وجود خودمون پرورش میدادیم تا به بالاترین درجات زندگی میرسیدیم ای کاش…..