امروز: پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ | ۱۶:۲۴:۱۴
آخرین بروزرسانی :
اردیبهشت ۱۷ام, ۱۳۹۱
سرخط خبری :
تبلیغات
استادی از شاگردش سوال کرد و گفت: شما چه مدت است که نزد من درس می خوانی و علم یاد میگیری؟ شاگرد جواب داد: ۳۳سال معلم: در این مدت طولانی چه چیزهایی یاد گرفتی؟ شاگرد: ۸ نکته!!! معلم از شنیدن این جواب ناراحت شد و گفت: (انا لله و انا الیه راجعون) عمرم را صرف…
استادی از شاگردش سوال کرد و گفت: شما چه مدت است که نزد من
درس می خوانی و علم یاد میگیری؟
شاگرد جواب داد: ۳۳سال
معلم: در این مدت طولانی چه چیزهایی یاد گرفتی؟
شاگرد: ۸ نکته!!!
معلم از شنیدن این جواب ناراحت شد و گفت: (انا لله و انا الیه
راجعون) عمرم را صرف تعلیم تو کردم حالا فقط ۸ نکته یاد گرفتی؟؟؟
ناچاراً معلم گفت: این ۸ نکته چیست؟!
دانش آموز:
نکته اول:وقتی به مردم نگاه می کردم، دیدم که
هر کس رفیق یا رفقایی دارد، که وقتی پا به خانه قبر می گزارد او را تنها می
گذارند. از این رو من اعمال خوبم را رفیق خود کردم تا در قبر نیز همراهم باشند..
نکته دوم:کلام خداوند متعال را ورق زدم به این
آیه رسیدم که می فرماید:
(و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی المئوی)
از آن هنگام با نفس خود به مبارزه پرداختم تا بر اطاعت پروردگارم ثابت قدم شوم..
نکته سوم:آدمها را دیدم که نزد هر کدام چیز با
ارزشی وجود دارد که سفت آنرا گرفته و از آن مراقبت می کند که مبادا از دستش بدهد،
قرآن را مطالعه کردم، می فرماید:(ما عندکم نفید و ما عند الله باق)، بعد از آن هر
چیز با ارزشی که به دست آوردم، به پروردگارم سپردم تا خود از آن برایم محافظت
کند..
نکته چهارم:وقتی به انسانها نگاه می کردم متوجه
شدم، که هر کدام به چیزهایی از قبیل ثروت، زیبایی، مقام و نژاد افتخار و مباهات
می کنند در این فرموده خالقم تدبر و تامل کردم که می فرماید:(ان اکرمکم عند الله
اتقاکم) بعد از آن ترس از خدا و تقوایم را افزایش دادم تا نزد پروردگارم محترم و
مکرم باشم..
نکته پنجم:مردم را مشاهده می کردم که برخی از
آنها به همدیگر تهمت می زنند و یکدیگر را لعنت می فرستند و منشاء
این احساسات ناپاک هم چیزی جز بخل و حسادت نبود با این آیه از کلام پروردگارم
برخورد کردم ( نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا) از این رو از حسادت دوری
کردم و برایم روشن شد که قسمتم را خداوند تعیین کرده است، پس دیگر حسادت چرا، کینه
و عداوت و دشمنی چرا..
نکته ششم:بعضی از مردم را د یدیم دشمن هم
هستند و بعضی از آنها به هم نوعان خویش ستم می کنند و آنها را از بین می برند،
پروردگارم می فرماید: (ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا) از دشمنی و ستمگری نسبت
به مردم دور شدم و خود را برای دشمنی و جنگ با شیطان آماده کردم..
نکته هفتم:می دیدم که مردم برای کسب رزق
و روزی خود را به آب و آتش می زنند و بسیاری از اوقات هم اهمیتی به حلال و حرام
بودن آن نمی دهند، خداوند نیز می فرماید: (و ما من دابه فی الارش الا علی الله
رزقها)، فهمیدم که من نیز یکی از آفریده های پروردگارم هستم، از همین رو خود را
مشغول رزقی کردم که خداوند به من عطا کرده است..
نکته هشتم:مردم را می دیدم که به افراد دور و
بر خود توکل می کنند و یا پشت به ثروت و زمین و تندرستی و قدرت و … می
بندند، و خداوند می فرماید: (من یتوکل علی الله فهو حسبه)، از این جا بود که امید
به هر چیزی را از دل بیرون راندم و فقط به خداوند عظیم الشأن توکل کردم..
نظرات کاربران در "در طول عمرم فقط ۸ نکته یاد گرفتم…"
با سلام
بسیار آموزنده بود ، با تشکر از آقای علوی .
با سلام و عرض ادب.این ماهیت یک سایت فرهنگی است .اگر از این ۸ مورد فقط یکی را یاد بگیرم و به ان عمل کنیم این رشته ورزشی اباد می شود.
در رابطه با نکنه چهارممعتقد به ترس از خداوند نیستم مگر انکه شخص گنهکار باشد و از اعمال بدش بترسد که باید پاسخگو باشد.اگر انسان خوبی کند فقط به طمع بهشت و بدی نکند فقط بدلیل ترس از جهنم عبادت او عبادت سوداگران است خوبی و بدی بدلیل نفس خوب یا بد بودنش اگر مد نظر باشد هدف از خلقت انسان و تکامل و رسیدن به صفات عالیه الهی میسر است.و ترس مانع از نزدیکی هر چه بیشتر به حق است.البته در عقل ناقص این حقیر این مهم است و شاید اشتباه کنم باید بیشتر تعمق کنم.با تشکر
با سلام و عرض ارادت
جناب آقای ترکان منظور ترس از خداوند این است که با ترس از خداوند انسان مرتکب گناه و خطا نمی شود و همیشه در تلاش برای رضای خداوند باشد ، البته امیدوارم چنین باشد شاید بنده هم اشتباه کنم ولی این چیزی است که بنده فکر میکنم و با گفتن این مطلب یاد جمله بسیار پر مغز حضرت امام (ره) افتادم که فرمودند (عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید)
با سلام جناب آقای علوی :
بسیار آموزنده وپر محتوا بود یکی از ارزش های سایت جنابعالی انعکاس مطالب فرهنگی واخلاقی است که مورد توجه حضرتعالی قرار گرفته است .ممنون