چهره بی بدیل ماندگار تنیس روی میز ایران
مصاحبه اختصاصی پایگاه تخصصی پینگ پنگ کشور با آقای امیر احتشام زاده از قهرمانان و پیشکسوتان تنیس روی میز کشور که علاوه بر مقامهای کشوری در میادین بین المللی نیز افتخارات ماندگاری برای تنیس روی میز کشور کسب کرده است.امیر احتشام زاده پدر خانواده ورزشکاری همچون مجید و حمید احتشام زاده می باشد.
شما از بزرگان مسلم تنیس روی میز ایران هستید. لطفا شمّهای از سوابق قهرمانی خود را برایمان بگویید.
من ۲۵ سال قهرمان مطلق ایران بودم، یعنی سال آخری که بازی را کنار گذاشتم، سیزده بازی دورهای کردم و سیزده نفر را ۲ـ۰ بردم و با ۲۶ گیم پیروزی مطلق بازی را کنار گذاشتم.
چند سال سن دارید؟
۷۹ سال
این بازیها در کجا انجام شدند؟
در تهران. عناوین ۱۹۵۷ قهرمانی جهان سوئد. در تیمی کمترین باخت را داشتم، در انفرادی هم اول ۲۵۶ نفر بود، بعد شد ۱۲۴ تا، بعد ۶۴ تا، بعد ۳۲ تا و بعد ۱۶ تا. من بعد از پنج بازی برد، جزو شانزده نفر اول دنیا بودم. در اولین بازی به نفر اول جهان خوردم. از این شانزده نفر، در تیمی چند نفرشان را برده بودم، مثلاً اشنایدر آلمانی، قهرمانی از چکسلواکی که سوم، چهارم، پنجم و ششم شدند. بازی حذفی بود و در اولین بازی به قهرمان جهان خوردم و اوت و نهم جهان شدم.
آن سال مسابقات که تمام شدند و میخواستند جوایز را بدهند، کاپ بهترین بازیکن جهان را گرفتم و الان ۵۶ سال است که این کاپ کرومی درست مثل روز اول صحیح و سالم مانده است.
در مسابقات المپیک آسیایی هم با بازیهای خوبی که کردم مدال المپیک آسیایی را گرفتم و همان «تاناکا» را که شش ماه قبل در مسابقات قهرمانی جهان به او باخته بودم، جلوی امپراتور ژاپن بردم. همان روزی بود که تیم فوتبال ایران ۵ـ۰ به کره باخته بود و اردوی ایران در ماتم عجیبی فرو رفته بود. وقتی من قهرمان اول جهان را بردم و قهرمان شدم، واقعاً اردوی ماتمزده ما به یک اردوی شادی تبدیل شد.
ما در آن سال ۱۳۸ قهرمان را در تمام رشتههای ورزشی در اردو داشتیم و روحیه همه بهتر شد. بعد به دعوت دولت سوئیس رفتم تا برای باشگاهی سوئیسی بازی کنم. چون در آنجا اقامت پنج ساله داشتم، میتوانستم برای دولت سوئیس هم بازی کنم. تیم سوئیس بیست و سوم اروپا بود. بعد از این که پس از دو سال از سوئیس آمدم، تیم سوئیس دوازدهم اروپا شده بود، چون در اغلب بازیها هر سه بازی را میبردم.
بعد هم در مسابقات انفرادی اروپا، در سمی فینال به نفر دوم چک که نفر اولش را سه هیچ زده بودم، بازی را ۳ـ۲ باختم و قهرمان سوم اروپا شدم.
این عناوین اصلی من بود. بگذریم که چقدر پاکستان، هندوستان و… رفتم و در آنجاها قهرمان شدم. از سال ۱۳۳۳ تا ۳ـ۱۳۴۲ هر سال به پاکستان و هندوستان دعوت و در اغلب مسابقات هم قهرمان میشدم. هم تیم خودمان را قهرمان میکردم، هم خودم قهرمان میشدم.
شما در دورهای این ورزش را شروع کردید که در ایران شناخته شده نبود. چگونه شروع کردید و چگونه به این جایگاه عالی ارتقا یافتید؟
من قبل از این که پینگپنگ بازی کنم، در سن چهارده سالگی قهرمان قهرمانان دبیرستان البرز بودم. پای من در یک بازی فوتبال صدمه خورد، طوری که الان بعد از ۶۰ و خردهای سال روی ساق پای چپم یک حفره است، یعنی این زخم تا این حد خطرناک بود که احتمال داشت پایم را ببرند یا سل استخوانی بگیرم، اما مقاومت کردم، آن هم با امکانات طب آن زمان که واقعاً هیچی وجود نداشت. بهناچار شش ماه بستری شدم. بعد که به دبیرستان برگشتم، روز اول به سالن پینگپنگ رفتم و دیدم دارند در آنجا پینگپنگ بازی میکنند.
در عین حال که خوشحال شدم، متأثر هم شدم. چون قهرمان بودم مرا میشناختند و پرسیدند: «بازی نمیکنی؟» گفتم: «راکت بدهید ببینم چه میکنم». راکت را گرفتم و شروع کردم به بازی کردن. پرسیدند: «چند وقت است داری تمرین میکنی؟» جواب دادم: «اولین بار است که راکت به دست گرفتهام».
استعداد ورزشیام عجیب بود. هم انعطاف بدنی خوبی داشتم، قدم بلند و سوبلس بدنم فوقالعاده عالی بود. سه ماه بازی کردم و قهرمان آموزشگاهها شدم و بعد از نه ماه قهرمان اول ایران شدم. مسابقات تیم ملی انجام شد.
چه سالی؟
۱۳۲۹. پول نداشتند تیم ملی را بفرستند و رئیس سازمان ورزش وقت به من گفت: «چون شما پول داری، اگر پول بدهی، تیم را میفرستیم».
من رفتم و با وکیل و وصی خانواده صحبت کردم و زمینی را که در بلوار کشاورز به مساحت ۵۰۰۰ مترمربع داشتم به قیمت ۱۲۵۰۰ تومان فروختم، یعنی متری ۲۵ ریال! و دادم به سازمان ورزش که تیم ما را به مسابقات قهرمانی جهان در اتریش فرستاد. در آن زمین الان بیمارستان ساسان بنا شده است و الان ۷۵ میلیارد تومان میارزد!
پول را به شما پس دادند؟
خیر، نه دادند و نه ما مطالبه کردیم. من با آن کارم چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی بزرگترین خدمت را به پینگپنگ ایران کردم. آن روزهایی که ما بازی میکردیم، اصلاً کسی بهایی برای پینگپنگ قائل نبود. بعضیها به مسخره میگفتند توپ تخممرغی.
وقتی شروع کردید از نظر امکانات ورزشی وضعیت به چه شکل بود؟
راکتهای تخته بود که رویش یک لایه لاستیک کشیده بودند و پانزده ریال قیمت داشت. الان یک راکت حرفهای حدوداً یک میلیون و نیم درمیآید. من با راکت پانزده ریالی تختهای در المپیک آسیایی توکیو شرکت کردم و قهرمان جهان را بردم. در آن موقع فدراسیون با من میانه چندان خوبی نداشت.
چرا؟
از محبوبیت و معروفیتم چندان خوشش نمیآمد. شاید هم به خاطر سوابق سیاسی پدرم بود. به هر حال موقعی که برای مسابقات جهانی اسم دادند که پنج پسر و چهار دختر بودند، اسم مرا جزو دختران دادند؛ درحالی که نفر اول ایران بودم.
در مسابقات جهانی هم نمیشود اسم را عوض کرد و نتوانستم بازی کنم. مسابقات جهانی تمام شد و آقای «هازیگاوا» قهرمان اول جهان شد و در چهار رشته انفرادی، دوبل، میکسدوبل و تیمی مدال طلا گرفت.
چه سالی؟
۱۹۶۹. با هم به تهران برگشتیم و با تیم ژاپن بازی کردیم و «هازیگاوا» را که هنوز سه چهار روز بیشتر از مدال طلا گرفتنش نگذشته بود، در سالن دانشگاه ۲ـ۱ بردم و مردم مرا از سالن دانشگاه تا سر چهارراه ولیعصر روی دوش خود بردند.
شرایط آن زمان را با وضعیت فعلی تنیس روی میز مقایسه بفرمایید.
الان آقای نوشاد عالمیان که قهرمان است، از پنج سالگی در خانهشان با پدر و عمویش که از قهرمانان تیم ملی ایران بودند، پینگپنگ بازی کرد و امکانات ایشان اصلاً قابل مقایسه با آن موقع نیست. آن زمانی که قهرمان شدم، در جایی که بازی میکردم، دستم را که بلند میکردم به سقف میخورد!
محوطهای که در آن تمرین میکردیم به شکل عجیب و غریبی کوچک و سقف آن کوتاه بود. ما هیچگونه امکاناتی نداشتیم، نه پولی در کار بود و نه امکاناتی. اشاره کردم خودم پول دادم تا توانستند تیم را به مسابقات جهانی اتریش ببرند.
الان آکادمی پینگپنگ درست شده است و در آنجا روی نوجوانان و جوانان کار میشود و تیم ایران که چندین سال بین رتبه ۴۲ تا ۴۹ بود، وحالا د رده سی و پنجم می باشد، آن هم بدشانسی آوردند که بازی را به هند باختند، وگرنه میتوانستند بین بیست و هفتم تا بیست و هشتم بشوند.
اگر میخواهید ببینید سی و پنجم یعنی چه، به این توجه کنید که تیم سوئد که سالها قهرمان جهان بود، الان نهم جهان است؛ تیم مجارستان که قهرمان جهان بود، حالا در رده شانزدهم دنیاست. نشان میدهد پینگپنگ چقدر پیشرفته کرده است. آمدن ایران از رتبه چهل و دوم به سی و پنجم جهان، یعنی صعود هفت پله خیلی مهم است.
تفاوت دیگر این است که آن موقع مسابقات قهرمانی جهانی دو سال به دو سال بود و تیمی، انفرادی، دوبل و میکسدوبل با هم برگزار میشد. حالا سال به سال شده است، به این صورت که یک سال تیمی و یک سال انفرادی و دوبل و میکسدوبل. آن سالی که من نهم جهان شدم، مجبور بودم هم در تیمی، هم دوبل و هم انفرادی بازی کنم، ولی حالا کسانی که برای انفرادی میروند، فقط انفرادی بازی میکنند و دیگر تیمی نیست.
هشت ماه دیگر مسابقات تیمی قهرمانی جهان برگزار میشود و فکر میکنم با پیشرفتی که پینگپنگ دارد میکند، از رتبه سی و پنجم به رتبه ۲۵ تا ۳۰ برسد و این موضوع بسیار مهمی است. واقعاً همه چیز فرق کرده و اردوها و مسابقات مختلفی را برگزار میشود. جوانان بااستعدادی پیدا شدهاند. غیر از نوشاد و نیما عالمیان، طاهرخانی بینهایت عالی است و الان عضو تیم ملی شده است.
همین طور روئینتن، میرالماسی و…. امیدوارم از قلم نینداخته باشم، چون اینها ما را پدر خودشان میدانند و اگر یادشان نکنم دلگیر میشوند. دو سه نفر دیگر هستند که اسمشان خاطرم نیست. اینها فوقالعاده قوی و آینده پینگپنگ ایران هستند.
من مطمئنم تیم پینگپنگ ایران با این روالی که دارد جلو میرود، حتماً به مقامهای بهتری خواهد رسید. به شما قول مدال نمیدهم، چون مدال المپیک و آسیایی گرفتن و یا مدالآوری در سایر عرصههای بینالمللی کار بسیار دشواری است و فکر نمیکنم به این زودیها این اتفاق بیفتد، مگر این که چند مربی از خارج بیاورند.
به نظر شما برای پیشرفت پینگپنگ چه باید کرد؟
به نظر من باید بچهها را از سن هفت هشت سالگی تحت نظر مربیهای خوب قرار بدهند. میبینید که روی مربی خوب تکیه زیادی میکنم، چون مربی خوب هست که بازیکن میسازد، مربی معمولی بازیکن نمیسازد. از این سن با مربیهای خوب آنها را بار بیاورند و وقتی کاملاً آمادگی پیدا کردند، مربیان خوب خارجی بیاورند. اگر این کار را بکنند مطمئن باشید نتیجه میگیرند، چون ایرانی استعداد و بینهایت عِرق ملی دارد. ما همگی ناسیونالیست هستیم و وطنمان را دوست داریم. ۲۵ سال روی سینه من نوشته شده بود: «ایران»؛ یعنی که عاشق کشورم هستم. ما یک تمدن هزار ساله داریم و باید به این افتخار کنیم.
جناب احتشام زاده از نظر شما بااخلاق ترین بازیکن تاریخ تنیس روی میز ایران چه شخصی می باشد؟
از نظر من آقای علیرضا حجازی بااخلاق ترین بازیکن تنیس روی میز تاریخ گذشته ایران می باشد.(بازیکن سابق تیم ملی ایران که در حال حاضر در خارج از کشور زندگی میکند) وآقای محمد بایرام پور بااخلاق ترین بازیکن معاصر می باشند.
بهترین هیئت تنیس روی میز را چه هیئتی میدانید؟
هیئت تنیس روی میز تهران بهترین محسوب می شود.محمد بایرامپور که خود از قهرمانان بااخلاق این رشته محسوب می شود سکان دار این هیئت بزرگ شده و به نظر من بایرامپور میتواند بابرنامه های کارآمدی که دارد بعنوان الگوی هیتهای استانی محسوب شود.
در پایان، از خاطرات تلخ و شیرین دوران قهرمانیتان بفرمایید.
من سه سال از تختی کوچک، ولی یک سال پیشکسوتش بودم. من بچه قناتآباد هستم و او بچه خانیآباد بود. او را به مجله آسیای جوان و ترقی بردیم. در آنجا شرکت کرد و قهرمان شد و از آنجا تختی گل کرد که بعد به المپیک هلسینکی رفت.
اینها را به عنوان مقدمه میگویم که ما خیلی با هم دوست بودیم، ولی اصلاً اهل تظاهر نیستم که بخواهم در مجامع از اسم او سوء یا حسن استفاده کنم. خاطرهای که از او دارم میشود گفت هم خاطره خوش است و هم خاطره بد! من با قهرمان جهان «ویکتور بارنا»ی انگلیسی در سالن ورزشی دانشگاه تهران بازی داشتم. حدوداً ۴۰۰۰ تماشاچی در سالن حضور داشتند. آن وقتها در هر بازیام ۳ـ۴ هزار تا تماشاچی بود.
وقتی بازی داشتم، تختی قبل از مسابقه میآمد، اتفاقاً آن روز به راهبندان خورد یا مسئله دیگری که به شروع بازی نرسید. من گیم اول را از حریفم برده بودم که تختی وارد سالن شد. ۴۰۰۰ تماشاچی پنج دقیقه به خاطر تختی دست زدند و پا کوبیدند.
من هم در این وقفه پنج دقیقهای سرد شده بودم و دو گیم به بازیکن انگلیسی باختم. بعد با تختی صحبت کردم و گفتم: «غلام جان! هر وقت میخواهی بازی من بیایی، قبل از بازیام بیا. دیدی که من راحت گیم اول را از او برده بودم، اما دیگر سرد شدم و بدنم خشک شد، باختم».
این خاطره، هم شیرین بود و هم تلخ. شیرین از این نظر که تختی به سالن آمد، چون او را دوست داشتم و با او در مسابقات خارج بودم و تلخ از این نظر که بازی را به حریف انگلیسی واگذار کردم.
با سلام جای تاسف دارد که ما از نام و وجود ایشان در مجامع بینالمللی استفاده نمیکنیم در حالیکه ایشان خود یک سند تاریخی از تنیس روی میز جهان هستندو با توجه به استقبال فدراسیون تنیس روی میز جهان ما باید تلاش میکردیم و تلاش کنیم تا با معرفی چهره هایی چون ایشان و سرکار خانم الیاس ون در بانوان به فدراسیون جهانی حداقل امتیاز ویژهvipرا برای ایشان بگیریم…با توجه به ارایه اسناد موجود که نیاز به پیگیری کمیته پیشکسوتانمان دارد که انتظار میرود اقای مجید احتشام زاده حداقل این کار را انجام دهند و حق استادی و پدری و پیشکسوتی را اینبار بجا اورند. با سپاس
من دختر امیر احتشام زاده هستم و بزرگترین افتخارم داشتن چنین پدر و برادری قهرمان است که نه تنها برای وطنم افتخار آفریدند در زندگی خصوصی من هم همیشه قهرمان بوده و هستند.
باعرض و سلام و احترام خدمت خانم احتشام زاده و تشکر از مسوول وب بابت قراردادن این مصاحبه زیبا!این ها را نمیدانستم!!!…
ممنوونم! 🙂
آقای امیر احتشام زاده واقعا نمی دانم چه بگویم. مانند شما دیگر تکرار نخواهد شد.دست شما را می بوسم. آقای علوی لطفا مصاحبه ای با آقای ایرج طهماسبی هم انجام بدهید.
پرویز نوذری
یک مشت بی لیاقت رو می ذاریم توی فدراسیون و همه استعدادهای درخشان بچه هامون رو به باد می دیم و اون وقت آدمی با این قدرت و روحیه و سوابق باید بنشینه توی خونه و از لیاقت ها و تجربه هاش استفاده نکنیم.
سلام بر همه دوستان ، من یک متخصص ایرانی مقیم امریکا هستم که در أوقات ورزشی پینگ پنگ بازی میکنم ، خوب إمکانات بسیار زیادی اینجا هست ، به نظر من با توجه به استعداده ای ذاتی مردم ما و با کمی همت بیشتر ما میتوانیم بهترین ها در دنیا باشیم و این یک خواب یا آرزوی طولانی نیست ، بچه ها را بفرستین آلمان بازی کنن ، اروپا تمرین کنند کم کم رقابت إیجاد میشود و بالا می أیند حضور پیشکسوتان برکت کشور و ورزش ماست و استعدادهای در خشان مثل نوشاد إثبات گر حرف ماست ، همه موفق باشیم
با آرزوی طول عمر با عزت و سعادت برای جناب آقای امیر احتشام زاده اسطوره تکرار نشدنی تنیس روی میز ایران و باتشکر از مدیریت محترم سایت جناب آقای علوی که واقعاً با درج چنین مصاحبه هایی روحیه و حال و هوای عجیبی در انسان ایجاد می نماید.
خانم احتشام زاده سلام. اگه ممکنه یه آدرس ایمیل از خودتون یا پدرتون یا برادرتون به من بدین لطفا- من یک پرتره از پدرتون دارم میخوام حتما بهشون نشون بدم …