مـژدهی آمـدنت قیمـت جـان میارزد تاری از موی تو آقـا به جهـان میارزد ((بهترین هدیه به امام زمان عج ترک یک گناه است)) سالهاست نرگسان زمینی از سمت شرقی آمدنت باز میشوند تا اولین خوشآمد گوی مقدمت باشند ای گل نرگس آسمانی، هزاران هزار مهدی از بزرگ قبیله…
مـژدهی آمـدنت قیمـت جـان میارزد
تاری از موی تو آقـا به جهـان میارزد
((بهترین هدیه به امام زمان عج ترک یک گناه است))
سالهاست نرگسان زمینی از سمت شرقی آمدنت باز میشوند تا اولین خوشآمد گوی مقدمت باشند ای گل نرگس آسمانی، هزاران هزار مهدی از بزرگ قبیله شیعه به دنیا آمدند تا در رکاب شما باشند و چه قدر هنوز دوریم از مرام شما که سنگینی اجابت دیدارتان سالهاست بر قلب محبان سینهچاک باقی است، کوتاهی از ما بوده که هنوز ۳۱۳ فدایی مهدوی نداریم و میلیونها مدعی چشمبهراه هنوز بهقدر همراهی لحظهای نیز سعادت و لیاقت نیافتند.
سالهاست در غروب چشمانتظاران، ذوالجناح یال خونین در باد، انتظار نهیب شما در رکابش دارد، گویند با ذوالجناح میآیی، همان اسب سپید عاشورایی، همان شاهد اشکها و حماسههای کربلا و با ذوالفقار مولا علی (ع) در دست از مشرق خوبیها به مغرب سیاهی، افق را درمینوردی و زمین را از لوث کفار و ظالمان پاک میکنی و آن روز است که آرامش ابدی میهمان دلهای مؤمنان میشود، آن روز انتقام سالها جور و بیعدالتی بر پیروان عشیره آفتاب را خواهی گرفت و کوهها از بلندی عدالتت سر خم کرده ورودها از عظمتت فرو میایستند .
آری ما تشنه زانو زدن مظالم عالم در پیشگاه نگاه آسمانی شماییم تا از شعب ابیطالب تا کربلا و از سقیفه تا فرات را از گلوی بنیامیه و آل وهب و آل ابوسفیان بیرون بکشی تا دنیا شهد شیرین عدالت را برای بار اول بچشد که هنوز دنیا آبستن حوادث خونین در دنباله خط سرخ کربلاست و هنوز فرزندان شمر و یزید از سر بچه شیعهها مناره میسازند و خون مجاهدان علوی را در جامهای زر و زور مینوشند، مگر اینها نشانه ظهور نیست؟
۱۱۸۰ سال است که بر گذرگاه تاریخ ایستادیم و انتظار میکشیم، هر چه ثانیهها میگذرند صدها شهید، قربانی رسالت محمدی و علوی میشوند و انتظار آن لحظه که عطر و بوى خوش محمّدى(ص) سراسر جهان را یکبار دیگر معطر کند. انتظار آن لحظهاى که خاطره مظلومیت زهرا و على و فرزندانشان را زنده کنید. انتظار لحظهاى که در آن طنین: «أین الطالب بدم المقتول بکربلاء» زمین و آسمان را فرامی گیرد.
کجاییای منتقم کربلا، کجاییای وارث شهیدان به خون خفته از کربلای حسینی تا کربلای خمینی، اگر ماهم لیاقت نداشته باشیم، آقا شما ۳۱۳ هزار جوان پرپر شیعه ایرانی در سپاهداری، آنها که عاشقانه بر خاک شلمچه و طلائیه سجده خون زدند تا نگذارند، فرزندان یزید پا بر خاک دیار شیعه بگذارند.
تا کی سراغتان را از باد صبا بگیریم و صبا نگران و سرافکنده، روسوی دیگر کند، چشمهای ابرى منتظران هواى باریدن دارد. جمعه دیگر نیز بی گل روى مولا سپرى میشود، روز میلادی دیگر و نیمه شعبانی مبارکتر میآید و چه سخت و طاقتفرساست: «عزیزٌ علىّ أن أرى الخلق و لاترى ولاأسمع لک حسیسا و لانجوى».
آقا من جمعه حضور میخواهم، جمعه آسمانی دیدار و شعبان به هم رسیدن و جهان را از گل عدالت زیروزبر کردن، برایم جمعهها را از نو معنا کنید، من جمعه پر از عطر اتاقی میخواهم و پر از شور وصال، خالی از عداوت و ظلم و سرشار از شمیم یاس نبوی و عطر فاطمی، مولای من طاقت ندارم، اگر صبر یعقوب هم داشتیم پشتمان خمشده بود، بیپناهیم، گرفتار و زخمخوردهایم، فقط یک نگاه، فقط یک تبسم…
چقدر زیبااااااا!!!
دست شما دردنکنه و ممنون و متشکر
به امید ظهور مولا و سرور و پدر و صاحبمون(عج)که صدالبته نزدیک است!