از سیاهی لشگر بودن خسته شدیم ایران الیاسوند از معدود پیشکسوتان با اخلاق تنیس روی میز بانوان ایران است که سال ها پیراهن تیم ملی را بر تن کرده و در میادین بین المللی نماینده شایسته ای برای پینگ پنگ ما بود. میل و اشتیاق الیاسوند به کارهای گروهی و خدمت به رشته ای که…
از سیاهی لشگر بودن خسته شدیم
ایران الیاسوند از معدود پیشکسوتان با اخلاق تنیس روی میز بانوان ایران است که سال ها پیراهن تیم ملی را بر تن کرده و در میادین بین المللی نماینده شایسته ای برای پینگ پنگ ما بود. میل و اشتیاق الیاسوند به کارهای گروهی و خدمت به رشته ای که به آن تعصب دارد، در جمع پیشکسوتان ورزش مثالزدنی است. پای صحبت های الیاسوند که همسر رحمانیان یکی از داوران زحمتکش و با اخلاق فوتبال ایران است نشستیم. این گپ و گفت را با هم می خوانیم:
خانم الیاسوند نظر شما در مورد انتخابات اخیر فدراسیون پینگ پنگ چیست؟
ج: نظرم خیلی مثبت است، در حقیقت می خواهم بگویم که من جز کسانی بودم که خیلی دلم می خواست آقای «قارداشی» انتخاب شود و به نظرم برای اولین بار کسی انتخاب شده که پینگ پنگ کار کرده، در تیم های مختلف ملی عضو هم بود و بنابراین تجربه زیادی دارد. او سالها دبیر فدراسیون بود و از نظر اخلاقی و رفتار هم او را قبول دارم. چون من سالها نایب رییس فدراسیون بوده ام و با کسان دیگری هم کار کرده ام. من زمان آقای شهنازی نایب رییس بانوان بودم و آقای قارداشی دبیر فدراسیون بود. واقعا در مقابل آن همه مشکلات و سختی های که در پینگ پنگ بود، هیچ وقت من ندیدم که ایشان با کسی بد صحبت کند یا زشت رفتار کند. ایشان همیشه با همه با سعه صدر و بسیار عالی برخورد می کردند، در حالی که می دیدم که دیگران گاه چقدر رفتارهای زشت و توهین آمیزی با ورزشکاران داشتند. این به نظر من یک نکته مثبت است که مدیری هم تجربه اش را دارد هم پینگ پنگ را می شناسد و هم خیلی کار بلد است. چون سالها مدیریت این کار را کرده است. من امیدوارم که ایشان از تجربیاتشان استفاده کند و ناهماهنگی های سابق نباشد.
سالهای اخیر چه بر سر پینگ پنگ ما آمده است؟
آقایان همیشه از پینگ پنگ مردان صحبت می کنند و من همیشه از پینگ پنگ زنان صحبت می کنم برای اینکه من از ۱۵ سالگی _ الان ۷۰ ساله هستم _ عضو تیم ملی ایران شدم و در سن پانزده سالگی به مسابقات جهانی یوگسلاوی رفتم. آن زمان ورزشکار به این جوانی نداشتیم فقط من و خانم نصیری بودیم که دبیرستان می رفتیم. اغلب خانم ها سن های بالایی داشتند و یا دانشگاهی بودند. الان مسابقات در رده های سنی جداگانه می گذارند. اما آن زمان مسابقه می گذاشتند و همه شرکت می کردند و کمتر جوانی شانس حضور در تیم ملی را داشت. راستش نمی توانم نظر قطعی بدهم ولی من چون با سابقه هستم می خواهم از آن زمان تعریف کنم. به غیر از اینکه بازیکن بودم بعد از پایان دوران بازیگری مداوم کار کردم، مربی بودم، سرمربی تیم ملی بودم، سرپرست تیم ملی بودم، سرپرست هیات تهران بودم، نایب رییس کل کشور بودم اما منصفانه بگویم در آن زمان بهای بیشتری به ورزشکاران می دادند و با اینکه مربوط به زمانهای خیلی گذشته است و امکانات کم بود، بودجه بسیار کمتر بود ولی خیلی بهتر به بچه ها می رسیدند. من زمانی که سرمربی تیم ملی بودم با بچه های تیم ملی صحبت می کردم و می گفتم دلم برای شما می سوزد که آن زمان برای ما چه می کردند الان برای شما چه می کنند؟ البته یک زمانی بد نبود خوب بود ولی این اواخر دیگر واقعا شرایط خوبی نداشتیم. انشااله که اوضاع بهتر شود. البته من خیلی در جریان اخبار ورزشی نیستم ولی دیدم که قدم های بهتری بر می دارند.
راه اندازی باشگاه پیشکسوتان تا چه حدی می تواند برای نسلی که دیگر در عرصه اجرایی کشور نیست مثمرثمر باشد؟
در ابتدا نظرم را در مورد پیشکسوتان بگویم چرا چون خودم هم پیشکسوت هستم و جز معدود بانوانی هستم که زمانی عمر بازیگریم به پایان رسید ورزش را رها نکردم. چون دبیر ورزش بودم بخواهم یا نخواهم در ورزش ماندم. و البته تا سه سال پیش مسوولیت داشتم و کار می کردم. از زمانی که خودم پیشکسوت شدم که خیلی وقت پیش بود _ سی سال _ همیشه جلساتی گذاشتند و گفتند برای پیشکسوتان این کار را می کنیم آن کار می کنیم علاوه براینکه هیچ کاری نکردند حتی بعضی اوقات رفتارهای توهین آمیزی هم داشتند. بی توجهی بسیار زیادی نسبت به پیشکسوتان بوده است. در حالی که زمانی ورزشکاری عمر دوران قهرمانی اش به سر می رسد و به دوران پیشکسوتی میرسد هزینه های زیادی برایش شده است. بودجه کلانی شده است. مثلا من تعداد کلاسهایی که در سطوح داوری و مربیگری دیدم بسیار زیاد بوده که تعداد دقیقش را نمی دانم. حداقل صد تا کلاس رفتم برای همه اینها پول داده شده ولی زمانی که موقع آن می رسد که باید از ما استفاده شود کسی استفاده نمی کند.
یعنی سرمایه خودشان را از دور خارج می کنند.
دقیقاً، البته باز هم این را بگویم که چند سال اخیر که تشکیلاتی برای پیشکسوتان ایجاد شد، حق بیمه ای برای پیشکسوت قائل شدند و یکسری تسهیلاتی در نظر گرفتند. اما من به عنوان پیشکسوت تا به امروز از نظر مادی هیچ استفاده ای از پیشکسوتان نداشتم و نمی خواهم که داشته باشم. ما واقعا در این سن و سال فقط یک احترام می خواهیم. نمی خواهیم سیاهی لشکر باشیم متاسفانه ما سیاهی لشکر بودیم. هر وقت احساس کردند که باید پیشکسوتان و مدال آوران باشند با ما تماس گرفتند و بعد از آن خداحافظ تا سال بعد و یا هر زمانی که احتیاج بود. من واقعا قصد نداشتم در برنامه های ورزشی حضور داشته باشم. در اولین دیدارمان با وزیر ورزش که جلسه گذاشتند و ما را دعوت کردند من به آقای وزیر گفتم که واقعا نمی خواستم بیایم ولی خیلی تماس گرفتند و اصرار کردند که در این جلسه باشم. من هم گفتم پشیمان شدم و نمی خواهم که باشم. از سیاهی لشکر بودم خسته شدم چون کاری برای پیشکسوت نمی شود. ولی باز هم به دلیل عشق و علاقه ای که به پینگ پنگ دارم آمدم و به من هم گفتند با انتخاب وزیر تشکیلات تغییر می کند و … البته الان شاهد هستم که قدم هایی برداشته می شود وگرنه محال بود که بیایم. برای من این مهم است که الان مسوولان فدراسیون پینگ پنگی هستند، کسی مثلا از هندبال نیامده که برای ما کاری انجام دهد. هر کجا را که نگاه می کنم همه پینگ پنگی هستند که این موضوع خیلی به ما انرژی می دهد. و من مطمئن هستم که کارهایی خواهند کرد ولی اینکه اجازه بدهند کار بکنند را دیگر نمی دانم.
در میزان علاقه مردم به ورزش زمانی که شما ورزشکار بودید و علاقه ای که امروز مردم به این حوزه دارند چه تفاوتهایی می بینید؟
ببینید به هر حال هر ورزشی یکسری طرفدار دارد. اما می دانید که دنیا دنیای تبلیغات است. اگر تبلیغات در مورد موضوعی ضعیف باشد مردم هم به تدریج آن را فراموش می کنند و علاقه شان کم می شود. یکی از نکات بسیار مثبت گذشته ـ زمانی که من بازی می کردم ـ آمدن آزاد تماشاگران به سالن و محیط ورزش بود. حتی اگر تماشاچی علاقه ای نداشت و گذری به سالن آمده بود علاقه مند می شد و هر دفعه مسابقات ما پرشورتر بود. با اینکه جای مناسبی برای تماشاگران نداشتیم و زیر پله های امجدیه اوایل بازی می کردیم. بعدها سالن ساخته شد که فقط سه ردیف بیشتر پله داشت ولی همان سه ردیف مملو از جمعیت می شد. دوستان، اقوام دور و حتی پدر یا برادرهایشان می آمدند تا بازی فرزند یا خواهرشان را ببیند. مثلا مادر من ۴۰ – ۵۰ سال پیش یک روز عصبانی شد و به من گفت من دیگر با تو خیابان نمی آیم. چرا چون همه ما را می شناختند. چرا؟ چون عکس ما روی جلد مجله بود یا در صفحات داخلی مجله مطالبی در مورد کار شده بود. همه این مسائل باعث ایجاد انگیزه و انرژی در ما می شد. ولی متاسفانه یک مدتی اصلا اجازه نمی دادند که تماشاچی بیاید الان هم «تک و توکی» می آیند. زمانی که من نایب رییس بودم و تیم به خارج اعزام می شد با پوشش اسلامی به مسابقات می رفتند من بارها گفتم اجازه بدهید در داخل هم با حجاب بازی کنند تا عادت بکنند یک مدت کوتاهی هم این کار را کردیم ولی باز هم نگذاشتند که با همان لباسی که در خارج بازی می کنند در ایران هم بازی کنند که هم تماشاچی بیاید هم تلویزیون بتواند مسابقات را پخش کند. در مسابقات خارج از کشور که همه ورزشکاران ما را می بینند.
ولی بی اهمیت ترین اخبار ورزشی مردان پخش و مطرح می شود. عکسها و تفسیرهای مختلف در روزنامه ها هست. این درد من بود. برای همین من روی مسائل بانوان حساس شدم . یعنی بی اختیار جبهه می گیرم و فکر می کنم که وکیلشان هستم. بازیکنان دختر و پسر پینگ پنگ همچنان با من در تماس هستند به منزل من می آیند صحبت می کنیم و من همچنان به پینگ پنگ عشق و علاقه دارم. ولی در فدراسیون نشد که کار کنیم. من با آقای زارع پور کار می کردم که در نهایت نتوانستیم یکدیگر را تحمل کنیم. یکی از بازیکنان ما می گفت ما می خواهیم بازی مردان را ببینیم چرا چون یکی از راههای یادگیری پینگ پنگ دیدن است. برای آموزش فیلم و ویدئو می گذارند اجازه نداشتند که حتی بازی بازیکنان خودمان را با خارجی ها ببینند. ما بعد از مدتی فهمیدیم که یکی از خانم ها خودش را شکل پسرها درست می کرد و می رفت گوشه سالن می نشست تا فقط بازی ببیند تا چیزی یاد بگیرد.
شاید این مسائل به نظر کوچک باشد ولی برای یک مربی یا یک بازیکن اهمیت بسیار دارد. چون می داند که دیدن چقدر مهم است. یکی دیگر از مسائل در پینگ پنگ این است که دختر یا پسر باید با دست قویتر از خودشان بازی کنند. در بخش مردان این کمبود را داریم و برای همین است که از کره و کشورهای دیگر برایشان مربی می آورند. گاهی اوقات ممکن است که یک مربی از یک بازیکن جوان ضعیف تر باشد بنابراین بازیکن احتیاج دارد که با یک فرد دست قوی بازی کند. هیچ وقت این فرصت را نداشتیم . الان اگر برای کوتاه مدت بخواهند چنین کارهایی بکنند باز هم فایده ای ندارد. ما که پینگ پنگی هستیم می دانیم که برنامه های کوتاه مدت مثلا یک ماهه هیچ فایده ای ندارد. باید یک برنامه ریزی درست انجام شود.
حرف آخر
آرزوی موفقیت دارم برای آقای زندی که از روزنامه نگاران قدیمی هستند آن زمان که من بازی می کردم ایشان از خبرنگاران بسیار عالی بودند که اخبار پینگ پنگ را پوشش می دادند و می دانم که این رشته را می شناسند و می دانم که خیلی آدم دقیق و فعالی هستند و کسانی را که انتخاب کردند مثل آقای احتشام زاده، آقای اسلامی واقعاً خوب هستند معلوم است که می خواهند کار کنند و امیدوارم که اجازه بدهند کار کنند.