امروز: جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ | ۰۶:۳۶:۳۲
آخرین بروزرسانی :
آبان ۱۹ام, ۱۳۹۰
سرخط خبری :
تبلیغات
این روزها مباحثی در باب ضرورت تغییرنگرش به مسئله اخلاق در ورزش کشور در میان جامعه ورزش مطرح می باشد و مشکلات اخلاقی شماری از ورزشکاران به ویژه از جنس فوتبال در نزد مدیران ورزش کشور به یکی از معضلات فرهنگی تبدیل گشته است. قبل از پرداختن به مسئله اخلاق باید توجه شود که اخلاق…
این روزها مباحثی در باب ضرورت تغییرنگرش به مسئله اخلاق در ورزش کشور در میان جامعه ورزش مطرح می باشد و مشکلات اخلاقی شماری از ورزشکاران به ویژه از جنس فوتبال در نزد مدیران ورزش کشور به یکی از معضلات فرهنگی تبدیل گشته است. قبل از پرداختن به مسئله اخلاق باید توجه شود که اخلاق به طور ذاتی پدیده ای خنثی است و تنها وجه مثبت آن ادب می باشد.
زمانی که سخن از ضرورت وجود اخلاق در حوزه ورزش به میان می آید باید به وضوح مشخص گردد که براستی مقصود کدام ورزش است؟ نکته حائز اهمیت این است که متاسفانه ذهنیت مدیران ورزش کشور از ورزش تنها به ورزش قهرمانی و حرفه ای خلاصه می شود و از ارکان دیگر آن غافل هستند. اما برای پاسخ به این سوال باید نظام جامع ورزش کشور و ارتباط ارکان آن با اخلاق به طور اجمالی واکاوی شود.
نظام جامع ورزش کشور به صورت یک هرم چهار لایه طراحی شده که ترتیب عملیاتی شدن آن از قاعده آغاز و به راس منتهی می شود. این ارکان به ترتیب شامل ورزش پرورشی بارویکرد تربیت و تندرستی، ورزش همگانی با رویکرد سلامت و نشاط اجتماعی ، ورزش قهرمانی با رویکرد کسب مدال و ورزش حرفه ای با رویکرد اقتصادی می باشند. در دو مدل ورزش پرورشی و ورزش همگانی، اخلاق نقش اساسی و زیربنایی ایفا می کند به ویژه درمدل ورزش پرورشی توجه و تمسک به سجایای اخلاقی، اساس کار تعلیم و تربیت را تشکیل می دهد.
در مدل ورزش قهرمانی و حرفه ای که امروزه به صنعت ورزش تبدیل شده است اصالت بر مکتب منفعت و سود بیشتر است. با توجه بر حاکم بودن فلسفه برد (برد به معنای همه چیز) و یا ایده آل افلاطونی که در آن ورزشکار و تیم برنده ستایش می شود، غایت در این مدل قهرمان شدن است نه چیز دیگر واصالت با ورزشکار و یا تیم برنده است. در این راه همانند سیاست ماکیاولی هنگامی که هدف وسیله را توجیه می کند همه چیز از جمله اخلاق قربانی فلسفه برد و اصالت منفعت خواهد شد.
با این وجود مسولین ورزش کشور باید توجه داشته باشند که ماهیت ورزش کشور به شدت لیبرالی است و به طور ذاتی با روح دین درتضاد می باشد. در ورزش مدرن قهرمان مد نظر است اما در نگاه دینی اسوه بودن ملاک است، تفاوت این دو نگاه در این است که قهرمان همه را به خود دعوت می کند اما اسوه همه را به سوی خدا می خواند که از این حیث می توان به مدل ورزش پهلوانی اشاره کرد.همواره پهلونان در فرهنگ کهن ایران اسلامی به ویژگی هایی چون تقوا، جوانمردی، ایمان، ادب، آزادگی، تعهد، صداقت، شهامت، عفت، ایثار، شجاعت، طهارت، صبر، حیا و ..آراسته بوده اند. لذا برای رفع معضلات و رسیدن به وضع مطلوب، تبیین فلسفه و نظریات راهبردی ورزش با رویکرد دینی و بومی و در نهایت تدوین طرح استراتژیک ورزش کشورضروری به نظر می رسد.
ورزش کشور در چند سال اخیر دچار افت قابل محسوسی شده است. افتی که از جنبه های فنی، اداری، اخلاقی و . . . می تواند مورد بررسی قرارگیرد.
مقوله اخلاق در کشورمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به طوری که اگر جهان پهلوان تختی در ذهن مردم این سرزمین ماندگار شد تنها به خاطر کسب مدال هایش نبود بلکه به خاطر اخلاق مداری و روحیه جوانمردانگی اش بود.
اگرچه در این سال ها هنوز ورزشکاران وقهرمانان کشور برای ابراز همدردی با مردم مظلوم فلسطین، مقابل ورزشکاران رژیم غاصب اسرائیل حاضر نمی شوند، اما در مقابل برخی دیگر از ورزشکاران با انجام حرکات واقدامات نابخردانه بر خلاف اصول اخلاقی مورد پذیرش کشوراسلامی ایران عمل می کنند.
رفتارهای نوظهور بین بازیکنان ورزشی در کشوری که افتخارش نام آورانی چون تختی، مظهر پهلوانی و اخلاق مداری است بسیار جای شگفت و تعجبب است.
بداخلاقی نقطه مقابل خوش اخلاقی است همیشه وقتی کسی می خواست از جوانمردی حرف بزند به ورزشکاران اشاره میکرد که یکی از نمونه های بارز آن شهید غلامرضا تختی به عنوان پهلوان و قهرمان واقعی نام برده می شد یا در زمانی دورتر به پوریای ولی اشاره می شد
سئوالی بسیار بزرگ در ذهن مردم است چرا بعد از تختی دیگران پهلوان و قهرمان واقعی در کشور نمود پیدا نکرده است واگرچنانچه گهگاهی هم قهرمانانی در جهان و المپیک داشته ایم دیگر شاهد خصوصیات پهلوانی از انها نبوده ایم و فقط اخلاق حرفه ای از انها سراغ داریم.
اخلاق که همان کلاس در نزد ورزشکاران جهان تعریف میشود به دلایل مختلف در ورزش کشور ما جائی ندارد و بیشتر مباحث حرفه ای گری که در تعریف آن می شود به بد اخلاقی،حقه بازی،عدم سلامت،فریب دیگران،جاذبه های منفی ظاهری و فیزیکی حتی در شرایط های مختلف رفتاری و هوچیگری و گول زدن مخاطبین ورزشی از سوی بعضی مدیران ورزشی مسائلی است که در ورزش به عنوان هنر محسوب می شود و خصوصیات سلامت و اخلاق دینی و خوش اخلاقی و عمل به مسائل حلال به عنوان عقب ماندگی در فوتبال معرفی و هرکسی در هر شخصیتی چه مدیر یا مربی یا بازیکنان به اخلاق دینی و سلامت بپردازند دور از چرخه ورزش هستند. و تیر بلا بسوی آ نها نشانه میرود و افراد با اخلاق جائی در ورزش حرفه ای ندارند.
در نتیجه چه اتفاقی می افتد؟
۱-هر مربی که می خواهد در ورزش و چرخه آن حضور دائم داشته باشد باید در زنجیره واقعی کسانی باشد که سالها این حوزه رااداره کردند؟!
۲-هر بازیکن که می خواهد به مراتب بالا برسد باید در آن زنجیره تصمیم گیرنده باشد و اگر ارتباط با مافیای آن ورزش نداشته باشد جائی در باشگاهها ندارد حتی اگر سرمربی تیم آن را بخواهد چونکه دلالها با اکثر مدیران ارتباط دارند و هیچ مربی و یا بازیکنی نمی تواند بدون در نظر گرفتن انها جایگاهی در ورزش داشته باشد.
۳-عوامل مدیریتی و اجرائی باشگاهها هم باید درچرخه تعریفی باشند اگر نباشند از کانالها مختلف به مشکل خواهند خورد.
۴-بعضی مدیرانی که امروز در مسند باشگاهها هستند آیا تخصص و تعهد دارند و از فرهنگ ورزش و حاشیه های آن به اندازه کافی اطلاع دارند؟یا اینکه با پشتوانه سیاسی و اقتصادی به مدیریت رسیده و برای اغراض صاحبان قدرت مدیریت میکنند؟!
۵-آیا مربیان و بازیکنانی که در ۳۰ساله گذشته به مسائل فنی خوب و اخلاق و مسائل فرهنگی و دینی و مذهبی پرداخته اند شناسائی شده اند؟ یا اگر کسانی اینگونه عمل کرده اند همین مدیران و عوامل خارجی چنان برنامه هائی اجرا کرده اند که آنها را به زانو در آورده و خانه نشین نموده اند؟چه کسی این سئوالات را باید جواب دهد؟
۶-آیا کسانیکه چه عوامل فنی و ورزشکاران به مسائل دینی و فرهنگی در ورزش پرداخته و درمقابل کسانیکه به مسائل غیر اخلاقی اشاعه کرده شناسائی شده است ؟تا به جامعه ازطریق رسانه ها معرفی شود تا در برنامه های شبکه های ورزش یک دو و سه و برنامه پرطرفدار نود به مردم معرفی شد،یا اینکه هرکسی بد اخلاقی کرد و فیلم و سریال در آوردو فقط به کارهای حرفه ای پرداخت به جامعه معرفی شده اند؟
۷-برنامه های ورزشی شبکه های تلویزیونی یکی از عواملی هستند در کنار سایر عوامل به اشاعه بداخلاقی البته با بد آموزی به دلیل جاذبه برنامه ها بلاخص برنامه نود که همیشه به حاشیه ها پرداخته و گاهی هم ناخواسته بداخلاقی ها را معرفی میکند!
شهید رجائی فرموند آنقدری که میشود در میادین ورزشی انسان ساخت در کلاسهای درس نمی شود.چرا این شهید بزرگوار و عزیز اینگونه در مورد ورزش سخن میگوید؟زیرا در میادین ورزشی اگر مربیان سالم و با اخلاق و متعهد باشند با برنامه های میان مدت و بلند مدت کار کنند و از ابتدا افراد ناسالم را به این باشگاهها راه ندهند مشکل حل می شود.در اروپا اولین فاکتور یک بازیکن جهت حضور در باشگاهها بحث کلاس است که همان اخلاق ما می باشد،چگونه ما به عنوان یک مسلمان نمی توانیم اخلاق را اشاعه بدهیم و ورزشکاران با اخلاق و مومن تربیت کنیم اشکال در کجاست؟آیا مدیران و مربیان کاردان و مومن و متعهد به نظام جایشان در چرخه ورزش حرفه ای خالی نیست؟تربیت از خانواده شروع بعد به جامعه اشاعه پیدا میکند وقتی کسی از ریشه خراب است در جامعه نمیشود کاری برای آن انجام داد بدنه ورزش را باید با نیروهای انسانی سالم و متخصص اول تربیت و بازسازی کرد تا شاهد موارد پیش آمده نباشیم.
افراد سیاسی باید دست از دخالت در ورزش بکشند و سیاست فقط می تواند در خدمت ورزش باشد و به آن کمک کند دخالتها عواقبی دارد که بداخلاقی را بیشتر میکند چونکه وقتی سیاست وارد میشود نتیجه گرائی برای مدیران به دلیل حفظ صندلی مهم است و به همین دلیل با هر طرفندی می خواهند نتیجه بگیرند این می شود که از تربیت بازیکنان غافل و مسائلی همچون گذشته پیش می آید.
دولت محترم نباید جنبه های نظارتی خودش را ازفدراسیونها و باشگاهها کم کند.
دخالت خیر اما نظارت آری.
بد اخلاقی چند بازیکن امروز زائیده افکار غلط مدیران و بی برنامه گی آنها و مربیان ناکارآمدیست که فقط به نتیجه پرداخته و ازتربیت و مسائل فرهنگی غافل شده اند .ونتیجه کار مدیرانی که اخلاق و فرهنگ و سلامت را فدای نتیجه گرائی و حفظ صندلی خود کرده اند اینست که امروز می بینیم.
نظرات کاربران در "افت شدید اخلاق در ورزش ایران"