امروز: شنبه, ۳۱ شهریور , ۱۴۰۳ | ۰۴:۱۱:۵۷  آخرین بروزرسانی : اسفند ۲۱ام, ۱۳۹۰
سرخط خبری :
تبلیغات
  • تاریخ انتشار خبر : یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ | کد خبر : 16395
    ارسال خبر چاپ خبر
  • پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار برایش خیلی سخت بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال…

    پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار برایش خیلی سخت بود.
    تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .
    پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :
    پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .
    من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.
    من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .
    دوستدار تو پدر.

     

    پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :
    پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

     

    ۴ صبح فردا ۱۲ نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .
    پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟

     

    پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .
    برای اشتراک این مطلب در فیس بوک کلیک کنید
    برچسب ها :
    نظرات کاربران در "قدرت اندیشه"
    1. mohamad گفت:

      کار با وسیله . عقل انجام می شود


    تازه ترین اخبار