کسی که به ملی پوش خانواده و شهر و استان خود رحم نمیکند چگونه میتواند ادعای حمایت از ملی پوشان در خانه همسایه را داشته باشد؟؟؟
درحالی که رفته رفته به سوم بهمن، روز نجات تنیس روی میز ایران از دست غیر پینگ پنگیها از یک طرف و از دیگر سو عده ای منفعت طلب که عین زالو به این رشته چسبیده وریشه تاریخی آن را تا حد خشکاندن به جلو برده اند ،افکار عمومی و وکاملا آشنا و مسلط به اوضاع شاهد سلسله تحرکات تکراری و کاملا بی اثری که حتی ارزش انتشار ندارد می باشند.
فدراسیون تنیس روی میز که روزهای آخر وجود خود در تاریخ این رشته را سپری مینماید طی اقدامی که بیشتر شبیه به یک سریال کمدی می باشد سرپرست قبلی کمیته مربیان را برکنار و دیگری را جایگزین وی نموده است.
آیاافکار عمومی اطلاع ندارند که در مدت این پنج سال چه کسانی حتی به مراتب بدتر از تیم غیر پینگ پنگیها ،ضربات جبران ناپذیری را برکمر زخمی این رشته فرود آورده اند؟
آیاافکار عمومی اطلاع ندارند که چه کسانی بابدنامی در این رشته بعنوان منفعت طلب وسهم خواه و در نهایت کلمه مفت خور لقب گرفته و چه جفاها و چه فجایعی را در این رشته منجر شده و ترویج داده اند؟
آیاافکار عمومی این رشته خبرندارند که در زمان اعتصابات و اعتراضات چه کسانی در پشت بازیکنان پنهان شده بودند وبه دنبال چه اهدافی بوده اند؟
آیا افکار عمومی خبر ندارند که اینگونه افراد کسانی هستند که پینگ پنگ به آنان زندگی و حیات داده و پول های بادآورده بیت المال شاه رگ حیات آنان بوده اما در حقیقت حتی به اندازه یک توپ شکسته تنیس روی میز به درد این رشته نخورده ونخواهند خورد؟
اگر چه دوران سنگین و پرجفای غیر پینگ پنگیها قلب وکمر اهالی فهیم این رشته را تاابد سوازاند وشکست اما اگر بخواهیم منصفانه در باره آن اظهار نظر نماییم حداقلش این بود که پرده از چهره منفعت طلبها و مفت خورهای بی درد و بدون کارنامه، آنچنان برداشت که شاید از دست خود پینگ پنگیها بر نمی آمد.
مصداق بارز((خسر الدنیا و الاخره ))
نه تنها هیچ کس حتی غیر پینگ پنگیها کمترین علاقه ای به وجود آنان ندارد بلکه هیچ جایگاه و پایگاهی نیز در بین اهالی این رشته نداشته و خصوصا نخواهند داشت.
گفتنی است کمیته مربیان فدراسیون نیز همانند دیگر ارکان آن صرفا بعنوان یک مسئولیت فرمایشی و ابزاری محسوب می شد و سیستم موجود از این کمیته ها بعنوان مهر ه هایی سوخته برای نابودی هرچه بیشتر این رشته بهره ها برد.
از همه خنده دار تر ومضحک تر اینکه از حالا به بعد باید منتظر انتقادات و جوسازیهای بدون پشتوانه افرادی باشیم که هروقت با فدراسیون باشند همه چیز خوب وهروقت رانده می شوند همه چیز بد جلوه داده می شود بااین تفاوت که این بار نه یاری مانده و نه همراهی ونه گوشی برای شنیدن این سریالهای تکراری وخسته کننده.
شایعاتی از قبیل اختلاف با زارع پور با فدراسیون از طرف افرادی که در حساس ترین زمان ممکن با پشت گردن به دوستان و همفکران خود به خدمت این سیستم در آمدند بی معنا ،مضحک وخصوصا توهین به شعور افکار محترم عمومی تلقی می گردد.
چه کسی باور خواهد کرد که در روزهای پایانی سیستم فعلی کسانی که بیشترین منافع را با آن وضعیت تاریخی از این سیستم کسب کرده حالا برای بارچندم در نقش یک منتقد ویا مخالف وارد سوراخی دیگر گردند!
سیستمی که به ملی پوش خانواده و شهر و استان وسازمان خود رحم نمیکند چگونه میتواند ادعای حمایت از ملی پوشانی را که هیچ ربطی به آن ندارند حمایت کنند؟؟؟
بزودی منتظر خبرهایی در این رابطه باشید….
با سلام و عرض ادب.
اقای علوی عزیز این گونه برخوردهای تعاملی یک مسئول فدراسیون با کسانی که در طول جهار سال گذشته با رنگهای مختلف شخصیتی برای کسب منافع وارد فدراسیون شدند و مرتبا تعویض می شوند و اینگونه این جایگاههای مقدس کلیدی فرهنگی در ورزش به بازی گرفته شده را باید به نوعی عذر خواهی مشارالیه قلمداد کرد یا تعاملی است ؟اشتباه کردم است یا فرصت دادن به منافع طلبانی دیگر.این نوع مدیریت خصلت است یا عدم اگاهی…..هر انچه هست سهوا یا عمدا والله نابود می کند اینده سازان فردای ایران اسلامی را.هیچ پاسخی را از معاونت ورزشی قهرمانی اسبق وزارخانه در رابطه با این انتصاب هدیه ای او و به تاراج گذاشتن مسئولیت فدراسیون در ۴ سال پیش و نهایتا بروز این معضلات را نخواستند.چرا؟ پس این حقیر از خداوند قادر متعال می خواهم به حساب مشارالیه رسیدگی کنند.با تشکر ترکان.